تاريخ معركه گيري در ايران
تاريخ معركه گيري در ايران
پيش گفتار
معرگيري از ابتداي تاريخ وجود داشته، و در بسياري از مواقع تاريخ حكومتها از معركه گيران بهره مي بردند، بهترين معركه گير كسي بود، كه بتواند داستان و برنامه خودش را خيلي واقعي جلو دهد. قبل از پيدايش استعمار بيشتر معركه گيري ملي و ميهني و يا ديني بود، بعد از ورود استعمار به ايران، معركه گيري به سياست و مملكت داري هم كشيده شد. در سياست و حكومت داري، معركه گيري خيلي جدي و چون واقعي جلو مي كند، كه گويا يك اتفاق و جريان سياسي است، بگير و ببند و حتي خونين است. استعمار انگلستان براي اداره كردن كشور هاي مستعمره، از اين روش بخوبي استفاده مي كرد، و باعث اغفال توده هاي مردم مي شد. ادامه دارد و در اينجا پست مي شود.
معركه گيري از ابتداي تاريخ
همه ایرانیان با تاریخ پیش از اسلام ايران آشنایی نسبی دارند، و آن را دوران درخشش كشور زيبايشان می دانند. سلسله هخامنشیان کل آسیای میانه و خاور ميانه اصطلاحي يا همان قاره كهن و شمال آفریقا رو تحت سیطره خود داشتند، و تخت جمشید شكوهمند را که همه ایرانیان به آن می بالند ساختند. سادگان بر این باورند که اسكندر غريبه، و يا یک عده عرب بادیه نشین دوران قبايل بدوي، به این فرهنگ پويا و درخشان حمله ور شدند، و تمام قدرت ایرانیان رو به نابودی کشیدند، و شاید خیلی از ایرانیان مشکلات کنونی کشور را، از حمله بي پايه و اساس خانمان سوز اعراب می دانند.
اگر تاریخ کشور های دیگه را بخوانید، به یک تفاوت فاحش در مورد تاریخ ایران پی خواهید برد، آن تفاوت این است، که در کتب تاریخ دیگر سرزمينها و كشورها، نویسنده وقایع تاريخي و بازگو كننده امروزي، دلایل و مستندات را با زمان دقيق، ذکر و تحليل کرده، و به بررسی وقايع پرداخته است. نکته جالب در مورد تاریخ شكست هاي ایران این است كه، تماماً داستان مي باشد، تاريخ باستان ايران به همت جناب هرودوت معركه گير گفته شده، خیلی جالبه هرودوت تقریباً 3 ــ 4 قرن بعد از اسكندر بدنیا آمده است، داستان جنگ هاي ايران و يونان را طوری نقل کرده، که براحتي توسط آدم هاي ساده قابل درك باشد. تقریباً تمام تاريخها و باستاني هاي داخلی و خارجی، فقط گفته های هرودوت رو نقل کرده اند، بعضی ها پا را فراتر گذاشتند، و مثلا کار بیشتری کرده و گفته های یک یونانی الكي بي مدرك و نشان واقعي دیگه را، برای مقایسه با حرف های هرودوت آوردند، و بعد از آن به بررسی اختلافات این دو داستان پرداختند!!
در تمام گفته های هرودوت و تاريخ گوها و باستان شناسان معاصر هیچ اثری از مدرک نیست! فقط داستان گویی است، که برای معرکه گیری خیلی مناسب هستند. نکته جالب توجه این است که، نه در دوران درخشش ایران، و نه بعد از آن، هیچ دانشمند یا مورخ یا حتی معرکه گیری، که ایرانی باشد، اقدام به ضبط چیزی واضح از شكست هاي دروغي تاریخ پر شکوه ایران نکرده است، آیا این موضوع عجیب نیست؟ واقعا چرا؟ تابحال به این فکر کردید؟ در کتاب های باستاني و دانشمندان ایرانی، حتی یک خط با توضيح و تحليل مستند، در مورد شكست از اسكندر مقدوني، حمله اعراب و شكستها و ناكامي هاي دوران هاي مختلف و درخشان ايران بزرگ وجود ندارد!.
هرودوت اولين معركه گير
تنها منبع تاریخ ایران، در دوران درخشان باستان، كه مورد بهره برداري استعمار و امپرياليسم است، بیش از یک معرکه گیر خیابان هاي یونان باستان نبوده است. هرودوت در شهر های مختلف با كمك چند دستيار جوان به معرکه گیری می پرداخته، و داستان سرایی می کرده، و او كه نابينا بود، از این طریق امرار معاش می نمود. کتابی که به او منتسب كرده اند، توسط خودش نوشته نشده، بلکه توسط جرياتي چند قرن پس از معرکه گیری هرودوت، به رشته تحریر در آمده است!
برای داستان سرایی و معركه گيري، معركه گير باید داستان رو طوری بگويد، که برای شنونده جذاب باشد، مثال روشن فردوسی بزرگ. مطمئنا هرودوت هم اینکار را می کرده، هرودوت کار خودش را انجام می داده، و هدفش از این داستانها، سرگرم کردن مردم و مقداري پول بوده، هیچ جا هم ادعاي مورخ بودن نداشته است. این تاريخ دانها و باستان شناسان کنونی هستند، که آن داستان ها را بدون تحليل و عقل تاريخ مي دانند. پرسش مهم اين است که آیا یک تاريخ دان و باستان شناس، با كاميون كاميون مدركي كه دارند و پولي كه مي گيرند، می تونند این داستان ها را عیناً، به عنوان تاریخ یک تمدن به جامعه تزریق کنند؟ اصلا وظیفه آنها چیست؟ مگر نه اینکه باستان شناس یا تاریخ دان باید به دنبال دلیل و مستندات برای اثبات گفته ها و نوشته ها بگردد؟ آیا این چیزی جز پلشتی تاریخ دانان را، در مقابل تاریخ کشور عظیمی مثل ایران به اثبات نمی رساند؟ یا شاید اصلا دلیلی برای ارائه وجود ندارد، و دم خروس استعمار كافيست!. ادامه دارد.
عكس تاريخي معركه گيران ايراني با شير، حدود 1300 خورشيدي، عكس شماره 640.
معركه گيري حاجي فيروز
روز های پرشور عید نوروز در خیابانها حاجی فیروزها را می بینیم، که می خوانند: حاجی فیروزه، سالی یه روزه، و اگر رویتان را گشاده نیابند برایتان خواهند خواند: ارباب خودم چرا نمی خندی، و این ترانه را با صدای پرزنگ دایره دستي همراه مي كند. از گذشته هاي دور اين ساده ترين سنت معركه گيري خياباني در نوروز بود، كه از ايران به غرب رفته سانتا کلاوس و یا بابانوئل ناميده شده، و در سال نو با خواندن ترانه های زیبا، به كودكان هديه مي دهد. ایرانیان سالها پس از پايان دوران شاه خدايي و برده داری، مردی زشت و سیاه چهره را به رقص مي آوردند، که نويد آزادي اجتماعي و روزگار نو را دهد.
عكس تاريخي حاجی فیروز، از فصل دوم کتاب تاریخ معرکه گیری: The History of the Harlequinade 1915، عكس شماره 4445.
در گذشته اي نامعلوم، اين معركه گيري ايراني به اروپا رفته، و اشكال معرگيري خاص خود را در طول تاريخ هر سرزمين بدست آورده، ولي مضمون آنها يكي است. با ديدي ساده شباهت آنها با حاجي فيروز ديده مي شود، عكس شماره 4446 حاجی فیروز در کنار سانتا! بی تردید هر ایرانی که سال نو میلادی را در اروپا گذرانده باشد، مرد سیه چرده اي را همراه سانتا مي بيند، که با حرکات شادی بخش و گاها دلقک گونه، شیرینی و ابنبات میان بچه ها پخش می کند، این شباهت تصادفی نيست، و ریشه در تاريخ ايران، حكومت اشكانيان و ائين مهر و ميترا دارد.
عكس حاجي فيروز هاي بدلي در اروپا، عكس شماره 4446 .
كليك كنيد: هلنيسم دروغ بزرگ غرب
كليك كنيد: نقشه هاي شوم سرنوشت سازي
كليك كنيد: هيئت هاي هديه آورنده به تخت جمشيد
توجه: اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: وبلاگ انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
Anoosh Raavid انوش راوید
حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ، حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ، و مقالات مهم مانند، سنت گریزی و دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار، و گفتمان تاریخ، و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ: