تاریخ علم در ایران
تاریخ علم در ایران
پیش گفتار
مردم ایران بزرگ از دیر زمان به مباحث فلسفی و عقلی توجه داشته و به آن ارج می نهادند، لازم است جوانان محقق ایرانی در باره مباحث علمی ایران در طول تاریخ تحقیقات واقعی و بدور از دروغ ها انجام دهند. اندک کتاب هایی مانند، دینکرت و بندهش و شکند گمانیک ویچار، که به زبان پارسی میانه یا پهلوی هستند و برای ما باقی مانده اند. در آنها سنت های دینی و مسائل فلسفی و جهان شناسی مطرح شده که به خوبی نشان دهنده توجه نیاکان ما ایرانیها به مسائل علمی است. در نوشته های زردشتی به چهار طبقه از اهل علم اشاره شده است، استارا شماران = منجمان، زمیک پتمانان = زمین پیمایان یا مهندسان، پجشکان = پزشکان، داناکان = دانایان یا حکیمان.
در زمان حکومت اشکانیان و شاهنشاهی ساسانی دانشمندان رومی و یونانی برای کسب علم و تبادل دانش به ایران می آمدند و در این راه از طرف مردم و حکومت حمایت می شدند. پس از اسلام آثار علمی ایرانیان در برخی از کتابخانه ها موجود بوده است. وجود زیج شهریار و البزیدج فی الموالید منسوب به بزرگمهر و کتاب الندرزغر فی الموالید که از منابع نجومی مسلمانان بوده است نشانه ای از تأثیر علم نجوم در ایرانی در اسلام است. کلمه بزیدج در پهلوی ویچیتک بوده که در فارسی گزیده شده و اندرزغر همان اندرزگر است، اصطلاحاتی همچون هیلاج و کدخدا و جانبختان نیز این مطلب را تأیید می کند. کتاب القراباذین فی البیمارستانات ترجمه شابوربن سهل کبیر بیمارستان جندیشابور بمدینه اهواز نشانه ای از تأثیر داروشناسی ایرانی اسلام است، زیرا شابوربن سهل در سال 255 هجری وفات یافته در زمانی که کتب داروشناسی یونانی به زبان عربی ترجمه نشده بود.
در قرن های نه و ده میلادی با گسترده شدن تولید و استفاده از کاغذ، جنبش کم نظیری برای ترجمه آثار یونانی و سریانی و سانسکریت و پهلوی به زبان عربی پیدا شد. در این دوره بعد از اسلام هم باید تحقیقات مستقل صورت پذیرد که چرا زبان عربی به عنوان زبان علمی شناخته شد، و کتابها به این زبان نوشته و یا ترجمه گردید. اندیشمندان ایرانی در تاریخ بیشمارند منظور از این نگارش فهرست کردن این بزرگان نیست، بلکه نگارش نوین تاریخ علم در ایران جهت یافتن حقایق و حذف دروغها می باشد.
بخش اول، تاریخ علم ایران قبل از اسلام . . . . بزودی
بخش دوم، تاریخ علم ایران تا قبل از پیدایش بورژوازی استعمار . . . بزودی
بخش سوم، تاریخ علم ایران در قرن 20 . . . . بزودی
تاریخ ریاضی و نجوم در ایران
آسمان صاف و هوای معتدل ایران که فروغ و تلألویی ستارگان را در شب چندین برابر می کند، یکی از دلایل توجه ایرانیان به آسمان و ستارگان و پایه گرفتن نجوم و اختر شناسی در این سرزمین زیباست. دومین موضوع مهم، قرار داشتن بین چندین تمدن که در ایران و ایرانی ها نوشته ام، که باعث پیدایش شهر های مهم تجاری و علمی در مسیر جاده های تاریخی ایران شد است. دانش ستاره شناسی و نجوم و ریاضی ایرانی ها به ویژه در دوره اسلام گنجینه ای است، که بدون شک در روشن کردن مشعل فروزان علوم امروز جهان از چنین آتشکده پر فروغی بی تأثیر نبوده است. همان گونه که برای نخستین بار در جندی شاپور ایران و در زمان شاهنشاهی ساسانیان پایه یک مجتمع علمی که امروز آنرا دانشگاه می نامیم گذاشته شده است.
یکی از دستگاه های مورد احتیاج محاسباتی نجوم در قدیم ابزاری به نام اسطرلاب بود، نام اصلی آن را در ایران باستان جام جمشید یا جام جم می گفتند، و اولین اختراع علمی بشر برای دانش نجوم توسط ایرانی ها بوده است. همچنین آن را شمارشگر نجومی یا شمارشگر اختران می نامیدند، که برای محاسبه حرکات اجرام فلکی و اصول هندسی نجوم و گاه شماری بکار می رفته است. در سال 1312 خورشیدی در حفاری شهر تاریخی شوش یک لوح کشف شد، که دارای متون جالب توجه ریاضی بود، و نشان می داد در ایران باستان از علوم ریاضی بخوبی اطلاع داشتند. در آثار سنگ نبشته ای و کتب که از ایران قدیم باقی مانده مطالب جالبی از علوم ریاضی و نجوم آورده شده است. دوره اول دانش ریاضی و نجوم و علوم ایران از ابتدای سلسله ایلام تا ابتدای دوره اول اسلامی می باشد.
اوج اعتلای تولد و تحقیق در دوره دوم دانش ریاضی و نجوم ایران بود، که از زمان تولید کاغذ جدید تا ابتدای حکومت های ایرانی بوده است. ابوسهل نوبخت (پدر) 148 ق، 114 خ، 765 م، منجم و دانشمند ایرانی است که در دربار المنصور خلیفه عباسی طرح شهر بغداد را پیاده نمود، دانشمند دیگری که در این زمان می زیست و در این افتخار شریک بوده محمد بن الفرازی 161 ق، 156 خ، 776 م، مترجم کتاب معروف زیج سندهند بزبان عربی است. این دوره تا حکیم عمر خیام نیشابوری 430 ق، 417 خ، 1038 م، که اختلاف تقویم و رصد و سال را محاسبه و تعیین و حساب صحیح آن را ارائه کرد، و مشکلات اصول مسائل نجوم را حل نمود. در حقیقت باید این دوره را عصر نابغه زائی دانشمندان علوم ریاضی و نجوم در ایران بخوانیم، مسائل حساب، هندسه، فیزیک، مثلثات و نجوم را به طریقی تجزیه و تحلیل کردند، که امروزه مایه اعجاب و تحسین دانشمندان ریاضی و نجوم است.
دوران سوم ریاضی و نجوم ایران بعد از دوران دوم تا ورود استعمار به ایران می باشد، در این عصر دانشمندان ایرانی دانش ریاضی، هندسه، حساب، فیزیک، نجوم و طب را توسعه و تعمیم و ترویج می دهند، و آثار بسیار جالبی از این افتخار آفرین کشور ما بجای مانده که مایه تعجب و حیرت دانشمندان و محققین خارجی است، و روز به روز جهان دانش به ارزش کار آنها بیشتر پی می برد. این دوره را می توان زمان ساختن ابزار و ادوات اختر شناسی و بپا داشتن مراکز علمی و نجومی بشمار آورد. امروزه معلوم گردیده که کم و بیش نظرات خارق العاده دانشمندان ایرانی نیمه اول هزاره دوم میلادی بوده، که چراغ علم را در محفل های علمی اروپا روشن کرده است. ولی اکثراً حق مسلم دانشمندان ما را نادیده گرفته اند و هلنیسم دروغی را بزرگ کرده اند. با بدست آمدن کتب و نوشته های ارزنده اندیشمندان و دانشمندان ایرانی در میان گنجینه کتاب خانه های بزرگ دنیا آشکار شده است، که نبوغ بزرگان علم و ادب در مر کز قاره کهن تا چه پایه جالب و کامل بوده است.
دوره چهارم بعد از سوم آغاز و تا ابتدای قرن 14 خورشیدی می باشد، در این دوره دانش ریاضی و نجوم ایرانی بدلایل جغرافی ـ تاریخ فعالیت زیادی از خود نشان نداد، و درخشش چندانی نداشت. علوم و دانش اروپائیان که قبلاً از ایرانی ها و قاره کهن گرفته بودند، با سیستم کلاسیک غربی به ایران برگشت. یکی از مهمترین مسائل کلیدی که در این تاریخ ایران از دانش عقب افتاد در ساختار های تاریخی اجتماع قرار دارد، اروپا روز به روز بسمت بورژوازی پیشرفته می رفت، ولی هنوز ایران بین سازمان قبیله ای و تشکیلات فئودالی گرفتار بود. جهت اطلاع بیشتر مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید پیشنهاد می شود.
برای تجلیل از اندیشمندان و دانشمندان ایرانی که بسیارند، نام تعدادی از این بزرگان در دانش ریاضی و نجوم را می نویسم. کتاب فرهنگ نام و اقدامات دانشمندان ایرانی در اینجا... در دسترس است.
* 1 ـ یحیی بن منصور ، منجم، تولد بین سال های 150 تا 160 هـ . ق، 776 م.
* 2 ـ ابو عبدالله محمد بن موسی خوارزمی ( المجوسی ) ، تولد 195 ق، 192 خ، 813 م.
* 3 ـ احمد بن عبدالله مروزی ، تولد بین 250 تا 260 ق، هشتم میلادی.
* 4 ـ ابوالعباس فضل بن حاتم نی ریزی ، درگذشت 310 ق، 301 خ، 922 م.
* 5 ـ ابو محمد بن عیسی ماهانی ، تولد 210 ق، 204 خ، 825 م.
* 6 ـ کیا ابوالحسن کوشیار گیلانی خسروانی ، حدود 330 ق، 320 خ، 941 م.
* 7 ـ ابوسعید احمد بن محمد عبدالجلیل سجزی ، در 340 ق، 330 خ، 951 م.
* 8 ـ ابو جعفر محمد بن حسین خازنی خراسانی ، تولد 350 ق، 341 خ، 962 م.
* 9 ـ محمد بن عباس ابوالوفا بوزجانی خراسانی ، تولد 328 ق، 319 خ، 940 م.
* 10 ـ ابو حامد احمد بن حسین صاغانی ، در گذشت 379 ق، 368 خ، 989 م.
* 11 ـ ابوریحان بیرونی ، تولد 362 ق، 351 خ، 972 م.
* 12 ـ ابوسهل بیژن بن رستم کوهی طبرستانی ، درگذشت 405 ق، 393 خ، 1014 م.
* 13 ـ ابومنصور بن علی عراق جیلانی ، درگذشت 410 ق، 398 خ، 1019 م.
* 14 ـ حکیم ابولفتح عمربن ابراهیم خیام نیشابوری ، تولد 340 ق، 417 خ، 1038 م.
* 15 ـ ابوالحسن علی بن احمد نسوی خراسانی ، 421 ق، 409 خ، 1030 م.
* 16 ـ محمد ابوجعفر خواجه نصیرالدین طوسی ، تولد 597 ق، 579 خ، 1200 م.
* 17 ـ ابوبکر محمدبن حسن کرجی ، درگذشت 407 ق، 395 خ، 1016 م.
* 18 ـ شمس الدین محمد ابن اشرف سمرقندی ، تولد 600 هـ. ق.
* 19 ـ کمال الدین حسن بن علی فارسی ، 719 ق، 498 خ، 1319 م.
* 20 ـ محمود بن عمر چغمینی خوارزمی ، تولد 745 ق، 723 خ، 344 م.
* 21 ـ جمشید غیاث الدین کاشانی ، درگذشت 840 ق، 815 خ، 1436 م.
* 22 ـ علی قوشچی ، در گذشت 879 ق، 853 خ، 1474 م.
* 23 ـ ابو محمود حامد خضر خجندی ، در گذشت 391 ق، 379 خ، 1000 م.
* 24 ـ نظام الدین عبدالعلی محمد بن حسین بیرجندی ، در گذشت 934 ق، 906 خ، 1527 م.
* 25 ـ شیخ بهاء الدین محمد حسین عاملی معروف به شیخ بهائی ، در 1000 خ، 1621 م.
* 26 ـ بوجعفر ابن ایوب حاسب طبری ، * 27 ـ محمد امین میرزاجان نجفی حجازی قمی، * 28 ـ حسین محمد بن راضی محمد نیشابوری، * 29 ـ عبدالواهب زنجانی، * 30 ـ خالد بن عبدالملک مرورودی، * 31 ـ ابو حنیفه دینوری، * 32 ـ ابولفضل هروی، * 33 ـ ابوالجواد محمد بن لیث، * 34 ـ ابوعلی جیوبی، * 35 ـ ابن صلاح همدانی، * 36 ـ عبدالملک شیرازی، * 37 ـ عمادالدین کاشانی، * 38 ـ فاضل بیرجندی، * 39 ـ محمد باقر یزدی، * 40 ـ مویدالدین عرضی، * 41 ـ علاء الدین نیشابوری، * 42 ـ فخرالدین مراغه ای، * 43 ـ نجم الدین دبیران قزوینی، * 44 ـ قطب الدین شیرازی، * 45 ـ تقی الدین حشیشی، * 46 ـ جمالدین بن زید بخارایی، * 47 ـ صدرالدین طوسی (فرزند خواجه نصیر)، * 48 ـ محمود دامغانی اسطرلابی، * 49 ـ محی الدین کمالی، * 50 ـ حسام الدین شامی، * 51 ـ نجم الدین کاتبی، * 52 ـ عیسی مغولی، * 53 ـ فریدالدین دهلوی، * 54 ـ ابوشکر مغربی، * 55 ـ ابوالحسن خمار، * 56 ـ احمد بن محمد فرقانی، * 57 ـ محمد بن موسی شاکر، * 58 ـ احمد فرزند ابن موسی شاکر، * 59 ـ محمود فرزند ابن موسی شاکر، * 60 ـ حسن فرزند ابن موسی، * 61 ـ حکیم لوکری، * 62 ـ میمون ابن نجیب واسطی، * 63 ـ فریدالدین داماد، * 64 ـ محی الدین سالم، * 65 ـ حسام الدین منجم، * 66 ـ قاضی زاده رومی، * 67 ـ ابوالحسن اهوازی، * 68 ـ اثیرالدین ابهری، * 69 ـ امین الدین ابهری، * 70 ـ نظام الدین اعرج، * 71 ـ شمس الدین شیروانی،.
این افراد تعداد فقط قلیلی از دانشمندان ریاضی و نجوم آب و خاک پاک ایران هستند، که در اعتلای این سرزمین کوشیدند و افتخار آفریدند. بزودی نام تعدادی از دانشمندان شیمی، طب، گیاه شناسی، فلسفه، معدن شناسی، جواهر شناسی و بقیه علوم را می نویسم.
تاریخ نبوغ در ایرانی
در میان مطلب تاریخ ریاضی و نجوم در ایران، از نبوغ دانشمندان ایرانی نوشتم، به همین جهت برای معنی کلی نبوغ در میان وب ها و کتابها گشتم، دیدم نویسندگان و دانشمندان نظرات متفاوتی درباره نبوغ نوشته اند، از تکرار آنها خود داری می کنم. ولی هیچ یک از زمینه های جغرافی ـ تاریخ برای پیدایش نبوغ و نابغه چیزی ننوشته اند. نبوغ در دوره های تاریخ اجتماعی متفاوت ظاهر می شود، در یک زمان مثلاً ده ها هزار سال پیش، کسی که می توانست گره ای را بزند، نزد بقیه افراد قبیله نابغه بود، در تاریخ یاد گیری گفته ام. در هر دوره تاریخ اجتماعی افرادی که بیشتر از بقیه می دانستند، و می توانستند نفوذ فکری و کاری ایجاد کنند، دارای نبوغ حساب می شدند، و کلاً به آنها نابغه می گویند. نبوغ از جمع استعداد و هوش و قدرت پردازش بدست می آید، در واقع الکی حاصل نمی شود، شرایط جغرافیای طبیعی و سیاسی و اجتماعی می خواهد.
در دوره هایی از تاریخ، ایران بزرگ بدلیل داشتن شرایط ویژه منجمله زندگی و خانواده سالم، خورد و خوراک خوب، نبود الکل و مواد مخدر، همچنین آزادی های اجتماعی و روابط فرهنگی و علمی، سیاسی و تجاری که حاصل جاده های تاریخی ایران بود، نبوغ در میان افراد زیادی از ایرانی ها ظاهر گردید. اما متأسفانه بیشتر استفاده از ابزار و شرایط کسب نبوغ برای مردان بود، و از میان بانوان اندکی توانستند جایی باز کنند، و همین موضع یک دلایل از هم پاشیدگی و گستگی نبوغ ایران شد. دلیل دیگر عدم ورود عادی در تاریخ اجتماعی به دوره بورژوازی بود، که آنهم به کم رنگ بودن حضور بانوان در سیاست و اقتصاد کلان جامعه ایران مربوط می شد. در بورژوازی دانش و علوم برای تجارت و خرید و فروش طبقه بندی می گردد، و این موضوع در ذاتش متقابلاً تولید نبوغ قرار دارد. ولی در ذات قبیله ای و فئودالی ساختار های تاریخ اجتماعی، نبوغ و نابغه خواهی وجود ندارد.
همان گونه که در تاریخ خوانده ایم، سرزمین هایی که قرنها به صورت قبیله ای و یا فئودالی بسر برده اند، نبوغ ندیده ایم و توده های مردم آنان همیشه پیرو دانایی درست و غلط اندکی بودند، که در زندگی دایره ای آنها وجود داشت. نیمه اول هزاره دوم میلادی، ایران بزرگ که در ساختار تاریخی اجتماعی سازمان قبیله ای قرار داشت، نبوغ ظاهر گشت، این را نمی توان دلیل تخم دو زرده ایرانی دانست، بلکه علت آن همان شرایط جغرافی ـ تاریخ بوده که نوشتم. تاریخ نبوغ در ایران به صورت مخروطی تیز با مساحت قاعده کم می باشد، که البته باعث می شود، تأثیر نفوذ آن فراوان باشد. اما نبوغ مخروطی با پهنای زیاد نفوذ کمتری دارد، و به همین دلیل گستردگی دامنه آن، ادامه دار است. امروزه با وجود انقلاب هایی که در سازمان آینده بینی نوشته ام و مغز های سریع یادگیر و سریعتر تغییر یابنده، شرایط نبوغ متفاوت از گذشته می باشد، که کاملاً قابل بررسی علمی ویژه است.

عکس تاریخی عطار پارسی، حدود 1330 خورشیدی، مشروح در تاریخ پزشکی در ایران، عکس شماره 599.
کلیک کنید: تاریخ اندیشه در ایران
کلیک کنید: دروغ نامه هایی بنام کتاب تاریخ
توجه: اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: وبلاگ انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران: حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ، حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ، و مقالات مهم مانند، سنت گریزی و دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار، و گفتمان تاریخ، و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ: