مهم ترین منشور های تاریخی جهان

   پیش گفتار

      تاریخ یک علم است مانند همه علوم،  قوانین و فرمول های دقیق دارد،  عدم توجه به آنها نوشته های تاریخ، داستان های دروغی می شوند،  و نباید آنها را به عنوان منابع استفاده نمود.  مقالات تاریخی نوشته شده انوش راوید،  از مشاهدات عینی و  واقعی تاریخ اجتماعی و علم جغرافی ـ تاریخ می باشد که با دانایی قرن 21 و تکنولوژی جدید ارایه می گردد،  با سازمان آینده بینی گسترش می یابد و کم وبیش باز نویسی می شوند.  از دروغ نامه هایی به نام کتاب تاریخ و کتب دینی به هیچ عنوان استفاده نشده،  البته از کتاب های تاریخی که مطالب و نوشته های آنها بر خلاف قوانین علوم طبیعی و اجتماعی نباشند بهره گرفته شده است،  از عزیزان خواهش  دارم با دید قرن سنت گریزی مطالعه نمایند.   باید مردم و حکومت های تاریخی سراسر جهان را مطابق اندیشه و کردار و گفتار در زمان خودشان بررسی کرد،  در ساختار های تاریخی اجتماع نوشته ام،  و نیز هر بخش تاریخ را با فکر و خواسته مردم آنزمان تحلیل نمود،  این مسئله مهم را هم در نظر داشت که اکثر دانش  تاریخ ما از دوره استعمار و امپریالیسم است.  توجه کنید تاریخ را درست در تاریخ بنگرید،  نه آنچه هالیود و یا دشمنان می خواهند،  توضیح بیشتر را در میان مطالب وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران بخوانید،  در کارگاه فکر سازی کار کنید تا در انتها سرگذشت و آینده ای نوین ایجاد گردد.   دشمنانی که برای ایران تاریخ نوشته اند،  هیچ شناختی از جغرافیای طبیعی و اقتصادی و زندگی و مدنیت ایرانی نداشتند،  و  کتاب های خود را چون داستان تفسیر نموده اند،  که براحتی قابل رد کردن است.  وظیفه همه ایرانی های عزیز می باشد،  که با این تاریخ های نوشته شده دروغی برخورد کنند،  و آنها را مجازی به محاکمه بکشانند.   برای اینکه این مطلب کاملاً مفهوم باشد،  لطفاً تمام مقالات وبلاگ را با دقت بخوانید،  و با دید دیگر جهان را ببینید،  و واژگون بررسی  کنید،  حوصله و تأمل نمایید،  و از همه مهمتر پیگیری و به گردونه یاد گیری بسپارید،  البته می دانم پاک کردن دروغ های دشمنان که 500 سال است به اندازه 5000 سال تاریخ دروغ گفته اند،  مشکل می باشد.  افرادی احساسی برخورد می کنند و اعراب را ایرانی کش و یا برعکس می دانند،  ولی تاریخ،  با دانش و اطلاعات ما به پایان نمی رسد،  و لزوماً همین نخواهد بود،  پس واقع بینانه با  دانایی قرن 21  بدنبال واقعیت باشیم.  صدام احمق می پنداشت قادسیه حقیقتی است،  و از برای تکرار آن ملت های غرب  ایران بزرگ  یعنی عراق کنونی را به بدبختی کشاند.  امروز با این پندار که عربها آمدند و کشتند و غارت و نابود کردند،  خشمی در دل عده ای افتاده که استعمار و صهیونیسم از آن بهره می برند.  نمی دانم چرا علمای تاریخ نتوانسته اند این دروغها را بردارند،  که پویایی نو در سرنوشت بکارند و جامعه را هدایتی تازه کنند،  شاید غرق در این دروغ ها هستند.  ادامه دارد و بازنویسی و رفع اشکال و دروغ می شود.

   منشور حقوق بشر کوروش بزرگ

      اولین اعلامیه حقوق بشر// اينك  كه به ياري  مزدا ، تاج  سلطنت ايران  و بابل  و كشورهاي جهات اربعه را به سر گذاشته ام، اعلام مي كنم:   كه تا روزي كه من زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد،  دين و آيين و رسوم ملت هايي كه من پادشاه آنها هستم،  محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زير دستان من،  دين و آئين و رسوم ملت هايي كه من پا دشاه آنها هستم،  يا ملت هاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند،  يا به آنها توهين نمايند.  من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام،  تا روزي كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد،  هر گز سلطنت خود را بر هيچ ملت تحميل نخواهم كرد و هر ملت آزاد است،  كه مرا به سلطنت خود قبول كند يا ننمايد و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند،  من براي سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد.  من تا روزي كه پا دشاه ايران و بابل و كشور هاي جهات اربعه هستم،  نخواهم گذاشت،  كسي به ديگري ظلم كند و اگر شخصي مظلوم واقع شد،  من حق وي را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد.  من تا روزي كه پادشاه هستم،  نخواهم گذاشت ما ل غير منقول يا منقول ديگري را به زور يا به نحو ديگر،  بدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال،  تصرف نمايد من تا روزي كه زنده هستم،  نخواهم گذاشت كه شخصي،  ديگري را به بيگاري بگيرد و بدون پرداخت مزد،  وي را بكار وادارد.  من امروز اعلام مي كنم،  كه هر كس آزاد است،  كه هر ديني را كه ميل دارد،  بپرسد و در هر نقطه كه ميل دارد سكونت كند،  مشروط بر اينكه در آنجا حق كسي را غضب ننمايد،  و هر شغلي را كه ميل دارد،  پيش بگيرد و مال خود را به هر نحو كه مايل است،  به مصرف برساند،  مشروط به اينكه لطمه به حقوق ديگران نزند.  من اعلام مي كنم،  كه هر كس مسئول اعمال خود مي باشد و هيچ كس را نبايد به مناسبت تقصيري كه يكي از خويشاوند هایش كرده،  مجازات كرد،  مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلي ممنوع است،  و اگر يك فرد از خانواده يا طایفه اي مرتكب تقصير ميشود،  فقط مقصر بايد مجازات گردد،  نه ديگران من تا روزي كه به ياري مزدا،  سلطنت مي كنم،  نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنيز بفروشند،  و حكام و زير دستان من،  مكلف هستند،  كه در حوزه حكومت و ماموريت خود،  مانع از فروش و خريد مردان و زنان بعـنوان غلام و كنيز بشوند،  و رسم بردگي بايد به كلي از جهان برافتد،  و از مزدا خواهانم،  كه مرا در راه اجراي تعهداتي كه نسبت به ملت هاي ايران و بابل و ملت هاي ممالك اربعه عهده گرفته ام، موفق گرداند.

 

   وصیت نامه  کوروش بزرگ

      منم کورش،  شاه جهان شاه بزرگ شاه دادگر شاه بابل شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان پسر کمبوجيه،  شاه بزرگ شاه انشان نوه کوروش شاه بزرگ نبيره چيش پيش، شاه بزرگ شاه انشان از دودماني که هميشه شاه بوده اند،  و بل و نبو گرامي مي دارند و ِ‌فراماروائي اش را از طيب خاطر،  و با دل خوش پادشاهي او را خواهانند،  آنگاه که بدون جنگ و پيکار وارد بابل شدم،  همه مردم مقدم مرا با شادماني پذيرفتند،  در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهرياري نشستم،  مردوک خداي بزرگ دل هاي مردم بابل را به سوي من گردانيد، زيرا من او را ارجمند و گرامي داشتم،  او بر من کوروش که ستايشگر او هستم و بر کمبوجيه پسرم،  و همچنين بر کس و کار و ايل و تبار  و همه سپاهيان من برکت و مهرباني ارزاني داشت ما همگي شادمانه،  و در صلح و آشتي مقام بلندش را ستوديم به فرمان مردوک همه شاهان بر اورنگ پادشاهي نشسته اند،  همه پادشاهان از درياي بالا تا درياي پائين مديترانه تا خليج فارس،  همه مردم سرزمين هاي دور دست از چهار گوشه جهان همه پادشاهان آموري،  و همه چادرنشينان مرا خراج گذاردند و در بابل روي پاهايم افتادند پا هايم را بوسيدند،  از آشور و شوش من شهر هاي آگاده اشنونا زمبان متورنو دير سرزمين گوتيان،  و همچنين شهر هاي آنسوي دجله که ويران شده بود،  از نو ساختم فرمان دادم تمام نيايشگاه هايي را که بسته شده بود،  بگشايند همه خدايان اين نيايشگاه ها را به جاهاي خود باز گرداندم،  همه مردماني را که پراکنده و آواره شده بودند به جايگاه هاي خود برگرداندم،  و خانه هاي ويران آنان را آباد کردم همچنين پيکره خدايان سومر و اکد را که نبونيد بدون هراس از خداي بزرگ به بابل آورده بود،  به خشنودي مردوک خداي بزرگ،  و به شادي و خرمي به نيايشگاه هاي خودشان بازگرداندم باشد که دل ها شاد گردد،  بشود که خداياني که آنان را به جايگاه هاي نخستين شان باز گرداندم،  قبل از بل و نبو هر روز در پيشگاه خداي بزرگ،  برايم خواستار زندگي بلند باشند چه بسا سخنان پر برکت و نيک خواهانه برايم بيابند،  و به خداي من مردوک بگويند کوروش شاه پادشاهي است که تو را گرامي مي دارد،  و پسرش کمبوجيه نيز اينک که به ياري مزدا،  تاج سلطنت ايران و بابل و کشور هاي چهار گوشه جهان را به سر گذاشته اما اعلام مي کنم که تا روزي که زنده هستم،  و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد دين و آئين و رسوم ملت هائي را که من پادشاه آنها هستم،  محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زير دستان من،  دين و آئين و رسوم ملت هائي که من پادشاه آنها هستم يا ملت هاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند،  يا به آنها توهين نمايند من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام،  تا روزي که زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد، هرگز سلطنت خود را بر هيچ ملتي تحميل نخواهم کرد و هر ملتي آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند يا نکند،  و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند من براي سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد،  من تا روزي که پادشاه ايران هستم نخواهم گذاشت کسي به ديگري ظلم کند،  و اگر شخصي مظلوم واقع شد من حق وي را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد،  و ستمگر را مجازات خواهم کرد من تا روزي که پادشاه هستم،  نخواهم گذاشت ما ل غير منقول يا منقول ديگري را به زور يا به طريق ديگر،  بدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال تصرف نمايد و من تا روزي که زنده هستم نخواهم گذاشت، که شخصي ديگري را به بيگاري بگيرد و بدون پرداخت مزد وي را به کار وا دارد، من امروز اعلام مي کنم که هر کسي آزاد است که هر ديني را که ميل دارد بپرستد،  و در هر نقطه که ميل دارد سکونت کند مشروط بر اينکه در آنجا حق کسي را غصب ننمايد، و هر شغلي را که ميل دارد پيش بگيرد و مال خود را به هر نحو که مايل است به مصرف برساند، مشروط بر اينکه لطمه به حقوق ديگران نزند هيچ کس را نبايد به مناسبت تقصيري،  که يکي از خويشاوندانش کرده مجازات کرد من برده داري را برانداختم، به بدبختي هاي آنان پايان بخشيدم من تا روزي که به ياري مزدا زنده هستم و سلطنت مي کنم نخواهم گذاشت، که مردان و زنان را به عنوان غلام و کنيز بفروشند، و حکام و زير دستان من مکلف هستند که در حوزه حکومت و ماموريت خود، مانع از فروش و خريد مردان و زنان بعنوان غلام و کنيز بشوند، و رسم بردگي بايد به کلي از جهان برافتد،  داتي کهّاز مزدا خواهانم که مرا در راه اجراي تعهد نسبت به ملت هاي، ايران و بابل و ملل چهار جانب جهان بر عهده گرفته ام موفق گرداند.

 

   وصیت نامه داریوش بزرگ

      اینک من از دنیا میروم بیست وپنج کشور جزء امپراتوری ایران است،  و در تمام این کشورها پول ایران رواج دارد،  و ایرانیان در آن کشور ها دارای احترام هستند،  و مردم کشورها در ایران نیز دارای احترام هستند.  جانشین من خشایار شاه باید مثل من در حفظ این کشور ها بکوشد،  و راه نگهداری این کشور ها آن است،  که در امور داخلی آنها مداخله نکند،  و مذهب و شعائر آنان را محترم بشمارد،  اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور، دریک  زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو میباشد.  زیرا قدرات پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست.  البته به خاطر داشته باش تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه از آن بکاهی .  من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن،  زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند،  اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان.  مادرت آتوسا بر من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن،  ده سال است که من مشغول ساختن انبار های غله، در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبار ها را که از سنگ ساخته می شود،  و به شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبار ها پیوسته تخلیه می شود،  حشرات در آن بوجود نمی آیند و غله در این انبار ها چند سال می ماند بدون اینکه فاسد شود، و تو باید بعد از من به ساختن انبار های غله ادامه بدهی،  تا اینکه همواره آذوقه دو و یا سه سال کشور در آن انبار ها موجود باشد.  و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد، از غله موجود در انبار ها برای تامین کسری خواروبار از آن استفاده کن،  و غله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل نما،  و به این ترتیب تو هرگز برای آذوغه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت،  ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود.  هرگز دوستان و ندیمان خود را به کار های مملکتی نگمار،  و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است.  چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری، و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده  نامشروع نمایند،  نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند،  و تو ناچاری رعایت دوستی بنمایی.  کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده،  و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد، تو باید آن کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آنقدر سنگین باشد،  که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند.  اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند،  ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم،  و تو باید این کار را به انجام برسانی،  با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن،  و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند.  توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغ گو و متملق را به خود  راه نده،  چون هر دوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغ گو را از خود دور نما.  هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن،  و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند،  قانون مالیات وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است،  و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت.  افسران و سربازان ارتش را راضی نگه دار و با آنها بد رفتاری نکن.  اگر با آنها بد رفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند.  اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد،  و تلافی آنها اینطور خواهد بود که  دست روی دست می گذارند،  و تسلیم می شوند تا اینکه وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند.  امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند،  تا اینکه فهم وعقل آنها بیشتر شود و هر چه فهم وعقل آنها بیشتر شود،  تو با اطمینان بیشتری میتوانی سلطنت کنی،  همواره حامی کیش یزدان پرستی باش.  اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کس باید آزاد باشد،  و از هر کیش که میل دارد پیروی نماید.  بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم،  بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کرده ام،  بر من به پیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار،  اما قبرم را که موجود است،  مسدود نکن تا هر زمانی که میتوانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی ،  که من پدر تو پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت میکردم،  مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد.  زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد،  خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد خواه یک خارکن،  و هیچ کس در این جهان باقی نخواهد ماند.  اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی،  غرور و خود خواهی بر تو غلبه خواهد کرد،  اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی،  بگو قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد،  تا اینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند.  زنهار، زنهار، هرگز هم مدعی وهم قاضی نشو،  اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد،  و رای صادر نماید،  زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد.  هرگز از آباد کردن دست برندار،  زیرا که اگر از آباد کردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت،  زیرا این قاعده است که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود.  در آباد کردن، حفر قنات و احداث جاده و شهر سازی را در درجه اول قرار بده.  عفو و سخاوت را فراموش نکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است،  و سخاوت،  ولی عفو باید فقط موقعی بکار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد،  و اگر به دیگری خطایی کرده باشد،  و تو خطا را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای.  بیش از این چیزی نمی گویم،  این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند،  کردم.  تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام،  و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس میکنم مرگم نزدیک شده است.

   قابل توجه:  برای بسیاری این پرسش است،  که آیا کوروش بزرگ وصیت نامه داشته،  یا مومیایی شده است،  یا نه؟  بدین منظور دو پرسش و پاسخ در این باره را نوشته ام.  جهت اطلاع بیشتر به پرسش و پاسخ های وبلاگ مراجعه نمایید،  در اینجا و در اینجا.

   پرسش:  میگویند که کوروش وصیت کرد پیکرش را مومیایی نکنند و در خاک دفن کنند تا ذرات پیکرش خاک ایران را تشکیل دهند, پس برای چه مومیایی شد؟

   پاسخ:  گزنفنون حکیم یونانی در کتابی با عنوان سیرت کورش کبیر ادعا کرده است که کورش کبیر در ایام کهنسالی!  در خواب دید که مرگ او نزدیک است پس فرزندان خود را کنار بالین جمع کرده و پس از این وصیت از جهان رفت.  قسمتی از این نوشته:  "فرزندانم وقتی من مردم بدنم را در طلا و نقره و امثال آن نپوشانید زودتر آن را در آغوش خاک بسپارید چه سعادتی از این بالاتر که بدن انسان در دل خاکی که منشا این همه ثروت های زیبا و چیزهای نیک و دلپسند است سپرده شود."

  1 ــ  خودتان هم به خوبی می دانید کورش کبیر در جنگ کشته شده است. لاجرم این وصیت نامه در سالخوردگی کوروش کبیر نمی تواند سندیت  تاریخی داشته باشد!  از ارادت جناب آقای گزنفنون یونانی به کوروش کبیر سپاسگزاریم سخنان زیبایی مکتوب کرده است.  اما متاسفانه،  یا این سند مردود است و یا کشته شدن کوروش کبیر در جنگ!  این وصیت نامه می تواند متعلق به کوروش اول هخامنشی باشد،  که با کهولت سن از میان رفته و نام پسرش نیز کمبوجیه بوده است.

  2 ــ  اگر کورش کبیر مومیایی نبوده,  از کجا می دانند جسد او در مقبره نیست؟  نبش قبری در این مقبره موجود نیست!

   پرسش:  آیا کوروش بزرگ مومیایی شده، و وصیت نامه داشته است؟ آیا اسناد در این باره وجود دارد؟

   پاسخ:  از کوروش کبیر وصیت نامه معتبری در دست نیست وصیتی که گزنفنون حکیم یونانی نوشته است نمی تواند مطلق به کورش کبیر باشد،  چرا که او در جنگ کشته شده است و نه در پیری و در بستر!  (سوال بالاتر توضیح داده شد) مدرک دیگری از یونانیان در دست است که اشاره به مومیایی بودن کوروش کبیر دارد که به نظر منطقی تر است.  متاسفانه در تاریخ ایران هیچ سرگذشتی از شاهان هخامنشی ذکر نشده است و جز از نام کوروش کبیر که خود نیمی ماد بوده نام آنان نیست.  باید خودمان کمر همت ببندیم و تاریخ دقیق هخامنشی را از روی اسنادی که در کشورمان (کتیبه و قصرها و...) داریم بنویسیم.

عکس انوش در پاسارگاد تاریخی،  در 1387 ،  عکس شماره 464 .

   کلیک کنید:  خانات مشهور ایرانی

   کلیک کنید:  تاریخ دین و آئین در ایران

   کلیک کنید:  اندیشمندان و شاعران ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   انوش راوید //  Anoush Raavid  ///  

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir