آئین کهن جهان

   اساس آیین میترایی

      با بررسی های نوین بر اساس داده های جغرافیا ـ تاریخ،  آئین میترایی که بعدها در ادامه رشد و تکامل تمدن،  و در هم شدن با آئین های میان رودان،  زرتشتی هم از آن پدید آمد،  در واقع دین به مفهوم دین های ابراهیمی نبوده،  بلکه روش و سلوک ساده و منطقی برای زندگی در آن زمان بوده است.  مردم قبل از هزاره دوم ق.م، هنوز شناختی از مراسم و شرایط دین های پایه گذار،  یعنی آمون و ایشتار و مغتسله،  که فقط شرایط را برای اغفال مردم و عوام فریبی جهت حاکمان فراهم کرده بودند نداشتند،  جهت اطلاع بیشتر به تاریخ دین و آئین در ایران مراجعه شود.  بهمین جهت مردم بر عقیده ساده ای بودند،  که بر گرفته از نجوم اولیه بود،  منجمله می پنداشتند که اگر آفتاب دیگر طلوع نکند،  زمین و تمام موجودات از بین خواهند رفت.  لاجرم در هر هنگام بدون اینکه به فعالیت روزانه آنها صدمه بخورد،  یا وقت از دست دهند،  24 ساعته بسوی آسمان دعا می کردند،  که این مقدس فردا نیز طلوع کند.  البته چون در آن زمان کار کشاورزی و دامداری آنها بسیار مشکل بود،  اکثراً این دعا کردن هنگام کار و بصورت ذهنی بود.  یاد آوری نمایم تا همین 60 یا 70 سال پیش قبل از اینکه وسایل و تجهیزات کشاورزی بیایند،  کشاورزی و تولیدات غذایی زمان و وقت زیادی می گرفت،  به تاریخ کشاورزی در ایران مراجعه شود.  حال همه می دانند که اگر آفتاب طلوع نکند،  زمین و تمام موجودات از بین می روند،  اما با دانش امروزی دیگر نیازی به دعا کردن و دست به آسمان بردن نیست،  بلکه کار و تدارکات علمی و تحلیلی می خواهد،  بدین منظور و برای حفظ محیط زیست دو مقاله تخریب و انقراض،  و زمین ما را نوشته ام.

    یاد آوری نمایم،  گفتار نیک, کردار نیک, پندار نیک،  به استناد خود اوستا از مرام آیین میترایی است،  و به زردشت زمان گشتاسپ هیچ ارتباطی ندارد،  (صفحه 102 کتاب* به استناد یسنا 45-8 اوستا).  همچنین بسیاری از پایه های نجوم و آسمان نگاری میترایی هم از گذشته های دور می آید،  ما می دانیم که انسان هموساپین حدود 60 هزار سال پیش از آفریقا خارج شد،  ولی در غار نگار های اتیوپی، اوگاندا، آفریقای جنوبی،  تصویر هایی از ستارگان و خورشید کشیده شده،  که بنا به تخمین بیش از 20 هزار سال قدمت دارند.  اما مطابق معمول غربیها نمی خواهند بگویند،  که قاره آفریقا و قاره کهن پایه گذاران علوم بودند،  حتی غربیها نمی خواهند ابراز دارند،  انسانی که 200 یا 300 سال بشکل امروزی در آفریقا بوده،  توانسته کشفیاتی مانند،  سنگ های تیز و چخماق،  آتش و گره،  تیر و کمان،  هم داشته باشد،  غربیها می خواهند بگویند هوساپین فقط در 20 یا 30 هزار سالی که به اروپا رفته،  همه علوم را پایه گذاری کرده و ادامه داده است.  در دوره میترایی ایران،  بدلیل جغرافیای طبیعی مناسب ایران،  نجوم میترایی به زیر بنای علم نجوم تبدیل شد،  به تاریخ نجوم در ایران مراجعه شود.

      در زمان گشتاسپ,  شخصی با سوء استفاده از موقعیت بد او,  به علت اختلاف قهرمانان ملی ایران،  مانند:  گودرز, گیو, رستم, ...،  با زیر سوال بردن اصل و نسب شان،  کاری انجام شد،  که با پادشاهی آنها موافقت نمی کردند،  (صفحه 62-88 کتاب*).  در تاریخ های نوشته شده قدیمی،  معلوم نیست این شخص از کجا آمده،  یا فرستاده کدام گروه فرصت طلب بوده است؟  شاید فرستاده یهودیان بود،  که طرحی برای درهم آمیختن دینی کشیده بودند.  او با چاپلوسی وارد دربار گشتاسپ شاه ایران می شود،  و با وعده کمک گروهی از خارج،  در مقابل قهرمانان ملی ایران ایستاد،  (به اسناد یسنا های اوستا و تاریخ پسر جریر طبری).

      گیو (نام دیگر او دیو dieu در زبان فرانسه و ایتالیایی به معنی خدا است)،  کاویها (جمع فارس آن،  کاویآن = خاندان کاوه آهنگر)،  و خاندان رستم قهرمانان ملی ایران،  آنها را با آیه های آسمانی زیر سوال میبرند.  اگر به تاریخ دقت کنید خاندان گشواد،  شامل گودرز, گیو پسران و نوادگانشان و لهراسپ پدر گشتاسپ,  بارها و بارها بیت المقدس را با خاک یکسان کردند.  ولی در زمان گشتاسپ بدون دلیل در استراتژی ایران،  بیت المقدس دوباره ساخته می شود.  اتفاق های تاریخ ایران هر چه باشد،  برای ما ایرانیها دارای ابهت و خوبی، عزت و شرافت ملی است.  چه فردی از اینطرف ایران به آنطرف لشکر کشیده باشد،  و جنگها و خرابیها کرده باشند،  همه ایرانی بوده و برای ما دارای ارزش تاریخی است.  باید دروغ های تاریخی را که غربیها،  با انواع ترفند ها بخورد ملتها داده اند را دور انداخت،  و باید و باید تاریخ شیرین ایران و قاره کهن را از دروغ پاک کنیم.

      یک بار کی روم = پادشاه مدائن کنونی،  پسر ارجاسپ از خاندان یون ها،  این آیات را در بلخ بامیان = آذربایجان کنونی،  می سوزاند.  بار دیگر با طلا بر پوست گاو نوشتند،  و به تخت جمشید فرستادند،  البته جمشید به آیین میترایی بوده است.  266 سال بعد،  کی روم = پادشاه مدائن کنونی اسکندر پسر ایلیوس تخت جمشید را می گیرد و آن آیات را می سوزاند،  که در دروغ حمله اسکندر مقدونی،  به آتش زدن تحت جمشید تعبیر شده است.  دوباره شاهنشاهی ساسانیان آن را احیا کرد،  و چهار صد و اندی سال مردم را با این آیات کشاندند و نگهداشتند.  البته بسیاری از دانشمندان از دست آن مرام فراری شدند،  ماند ورازمهر که در تاریخ نجوم در ایران گفته ام،  سپس روشنفکران آن زمان ایران،  در ادامه رشد و تکامل تمدن ایران،  ملت را از چاله زمانه در آوردند،  و به بارگذاری زمانه دیگر انداختند.*

   جالب:  در این قرن عده ای روشنفکر نما باز هم می خواهند،  با بار گذاری خرافات و شکل های قدیم و جدید مسلکی،  مردم را به چاه دیگری بنام دین باستانی ایرانیان بیاندازند.  ولی کور خوانده اند ملت ایران با داشتن جوانان باهوش،  اغفال این ترفند ها نمی شود.  مسیر رشد و تکامل تمدن آریایی ایران،  با درک دانش های نوین و تحلیل های علمی پیش می رود،  نه با جهل و خرافات.

  * تحلیل فوق بر اساس داده های کتاب:  اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست می باشد.  

   قلعه باستانی بمپور

      در شهر بمپور مرکز تاریخی بلوچستان،  قلعه بزرگ و قدیمی وجود دارد،  که به آن قلعه بمپور می گویند،  و مهمترین مکان تاریخی و باستانی بلوچستان ایران است.  البته هنوز کسی بدرستی نمی داند،  در دوره های تاریخ،  بلوچستان ایران چه نام داشته است،  در جغرافیای تاریخی ایران،  و استان های تاریخی ایران،  نام بلوچستان کنونی خالی است.  این قلعه در ارتفاع 470 متری از سطح دریا قرار دارد،  تاریخ ساخت اولیه آن مشخص نیست،  تعدادی داستان و افسانه محلی درباره آن وجود دارد،  که من بعنوان تاریخ نپذیرفتم،  مثلاً می گویند:  آنرا بهمن پسر اسفندیار ساخته و به مرور بمپور شده،  یا می گویند،  چون شبیه قلعه بم است،  بمپور نامیده شده،  و چند موضوع دیگر که آنها را بعنوان داستان،  در داستان های تاریخی ایران خواهم نوشت.

      در دوره های مختلف تاریخ،  بمپور مرکز حکومت بلوچستان بوده است،  این دژ چندین بار خراب و بازسازی شده،  آنچه که مشخص است،  گسترش واقعی قلعه در زمان نادر شاه افشار بود.  در این دوره نصیر خان براهویی حکمران بلوچستان،  بمپور را مرکز حکومتی خود قرار داد.  در سالها بعد بمپور موقعیت خود را حفظ کرد،  و سردار سعید خان نیای شیروانی ها،  و سردار دوست محمد خان رئیس قبیله بارک زهی،  به حکمرانی خود در آنجا ادامه دادند.  آخرین بار حکمران محلی زمان پادشاهی قاجار،  که زیر بار حکومت مرکزی نمی رفت،  جهت مقابله با دولت قلعه را باز سازی کرد.  سپس در زمان ناصرالدین شاه مرکز بلوچستان به فهرج یا ایرانشهر کنونی منتقل شد،  و قلعه بمپور اهمیت خود را از دست داد،  که تا کنون ویرانه های آن باقی مانده است.

      قلعه بمپور تنها منطقه باستانی بلوچستان است،  که اندکی کاوش های علمی باستان شناسی در آن انجام شده است.  در سمت غرب قلعه تپه باستانی به مساحت 270 متر مربع وجود دارد،  که فرشی از تکه های سفال دارد. تعیین تاریخ دوره های بهره بردار از قلعه را فقط از روی سفال های بجا مانده،  حدس های متفاوت با سطحی نگری تاریخی زده اند،  که در این وبلاگ قابل ذکر نیستند.  زمان ناصرالدین شاه قاجار،  قلعه ایرانشهر ساخته شد،  و جای قلعه بمپور را گرفت.  قلعه ایرانشهر ساختمان های شاه نشین، توپخانه، سربازخانه، ذخیره گاه، قورخانه، قراول خانه، زندان، مسجد، حمام، غلام خانه،  داشته،  و تنها چهار دیواری و ویرانه هایی از آنها باقی مانده است.  جوانان باهوش ایرانی هر شهر و دیار،  باید نسبت به شناسایی و تاریخ نگاری قلعه های زیاد ایران،  بدور از دروغ های تاریخ،  برنامه ریزی و کار کنند.

 

   عکس قلعه های بمپور و ایرانشهر،  عکس شماره 4580 .

   پرسش:  بر چه اساس زمان های گذر تمدن قرن 21 را حساب کرده اید؟

   پاسخ:  همانطور که بارها نوشته ام،  در این وبلاگ نمی خواهم گفته های دیگران را تکرار کنم،  بهمین جهت تحلیل های متفاوتی بر اساس تحقیقات عینی خودم،  و یا داده های در تاریخ آمده می نویسم.  بر اساس ریتم یا آهنگ تاریخ گذر های تاریخی از ابتدای تمدن تا کنون،  مثلاً گذر از تمدن دوندگی به کشاورزی اولیه،  که برابر با دور های سنگ قدیم و میانه بود،  گذر تمدنی آنها در قاره کهن حدود ده هزار سال بود،  برای مشروح به تاریخ نیک مراجعه شود،  و بعد از چندین دوره گذر تمدنی،  به گذر تمدنی انقلاب صنعتی می رسیم،  که حدود 200 سال بود،  جهت اطلاع به مختصر تاریخ جهان مراجعه شود.  بررسی این ریتمها از ماقبل از تمدن تا کنون،  با بدست آوردن فرمول کاهش آنها،  که من آنرا فرمول  گذر تمدن نامیده ام،  دوره زمانی برای ابتدای قرن 21 و آینده بدست می آید.  جهت اطلاع بیشتر سازمان آینده بینی را مطالعه و پیگیری نمایید.

   كليك كنيد:  پیدایش تحولات اجتماعی

   كليك كنيد:  تاریخ زیبا سازی در ایران

   كليك كنيد:  تاریخ انقلاب های انسانی ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

 

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir

پیروزی تاریخی در اروپا

   فتح اروپا بدست اسکندر ایرانی

     اسکندر تاریخ ایران,  میتری دات با لقب کیسر بوده است،  کی سر لقب پادشاهان ماد بود،  در واقع کی همان هو به معنی خوب اوستا + سر است،  و در زبان لاتین به صورت  cae  یا  kei کی + سر    sarیا  ser شده است.  در آن زمان پایتخت پادشاهی روم،  رومیه یا مدائن بود,  مردم آن از تیره ایلیوس بودند،  که در زمان طوطانس آشوری،  مغلوب یونی ان شدند،  پدر اسکندر،  ایلیوس (فیلقوس) با شکست دادن یونی ان،  انتقام شکست سابق را گرفت,  به این دلیل مهم تاریخی،  اسکندر نه تنها یونانی یا گریش نبود،  بلکه دشمن یونی ان و مردم سرزمین های دریای اژه بوده است.
   فرمانروایی بیدادانه دیوان ژولیده موی،  از تخم خشم (منظور میتری دات اشک هفتم) همان اسکندر ارومی مصر نشین است،  (جولیو سزار کنسول مصر جغرافیای تاریخی ایران).   قدر مسلم پس از جنگ تروی و به آتش کشیده شدن این شهر به دست یونانیان،  اجداد جولیو سزار نمی توانستند از وسط لشکر یونانیان بگذرند،  تا طبق نوشته مورخین و مفسرین اروپا،  خود را به رم در ایتالیا برسانند.  آنان عقب نشینی کرده و خود را به روم در مرز های ترکیه و رومیه در مدائن رسانده اند.  جولیوس سزار نمی تواند متولد رم در ایتالیا باشد،  این نیز یک دروغ بزرگ تاریخ و بازی با کلمات است.  آیا در زبان لاتین لغات roum و room یکی هستند؟  با چه سند و مدرک تاریخی, رومیه = مدائن،  و رم پایتخت ایتالیا را یکی انگاشته اند؟

      کی سر ایلیوس (بغ پور شاه) فاتح ایتالیا است،  و نه متولد این مکان!  او و پسر خوانده اش augustus octavius  =  آرش اشک هشتم فرهنگ و مذهب رومیه را به این مکان بردند،  و به علت فتوحات و حکومت آنان بر این منطقه،  نام قبیله و مذهب آنان بر این مناطق حکمفرما شده است.

   2010 سال پیش،  تاریخ تاجگذاری و فتح کامل اروپا به دست اسکندر و ارش (شاهپور خسرو نژاد اشک هشتم)  octavius  میباشد،  که هنوز هم مبدا تاریخ اروپاییان است،  چه که ولادت حضرت عیسی پسر مریم به استناد متون پهلوی و نوشته تاریخ بلعمی و مورخین شرقی چون عبدالله بن عباس:

   ــ  از گاه عیسی علیه السلام تا پیغامبر ما (محمد) صلی الله علیه و سلم،  پانصد و پنجاه و یک سال بود.
   تاریخ تولد عیسی پسر مریم حدود 1909 سال پیش،  و در روز هفتم اکتبر بوده است.  2010 سال پیش تاریخ فتح اروپا به دست اسکندر (میتری دات کسری ارومیه ای) و بنیانگذاری حکومت ارومیان با مذهب میترایی در اروپا و 24 دسامبر روز تولد میترا بوده است .
   در دیباچه کتاب دین میترایی آقای احمد اجودانی می نویسد:

  ــ  آنچه در تاریکی مانده،  این است که در سده های اول و دوم و سوم،  پیش از زایش عیسا چه مهمی روی داده،  که یکباره مهر پرستی با شتاب شگفت انگیزی در سراسر جهان شناخته شده،  و در آن زمان گسترش یافته،  و سالها دین فرمان سالاران رم بوده است،  و چه شده که دوباره پرده ای از راز,  چنان آن را پوشانید،  که مردمان دیگر دل و دلیری آن را نداشتند،  که آن را کنار زده,  از آن دین آشکارا سخن گویند!؟
      این پیش آمد بزرگ چیزی نیست جز فتح اروپا به دست میتری دات،  و رواج دین میترایی در این منطقه،  و می دانیم که حتی اروپاییان برای پذیرفته شدن در مقام پیک خورشید و پیر،  باید اول به عنوان یک perse ایرانی شناخته می شدند.  حاکمان بخش هایی از اروپا ایرانی،  و حکومت از آن ایرانیان فاتح بوده است.  همچنین میدانیم که یک چنین رسوخ عمیقی در دین و مبدا و فرهنگ اروپاییان،  از طریق 10 ـ 20 دزد دریایی و یا 200 ـ 300 سرباز رومی،  غیر ممکن و یاوه دیگری است،  که مورخین و مفسرین اروپایی به خورد جهانیان می دهند.  این حکومت و دین حدود 300 سال فرمان سالار رم و اروپا بوده است،  و پرده راز چیزی نیست جز پنهان نمودن این سرگذشت به دست اروپاییان،  و کشیش های کلیسا های مسیحی اروپا.  متاسفانه شاهنشاهی ساسانی در ایران به علت اختلاف مذهبی و نژادی که با آنان داشتند،  دست به دست آنها داده،  و موجودیت یک قهرمان ایرانی را از صفحات تاریخ حذف کردند.

      امروز به هر سند, لوح و کتیبه ای که رجوع کنید،  قسمت هایی که ممکن است کمکی بر اثبات این امر باشد،  بر حسب اتفاق عمدی روزگار،  درست در همان قسمت مورد نیاز تراشیده شده است!  امروز زمانی که معبد میترایی در اروپا کشف می شود،  قبل از پاکسازی کامل آن از این اسناد،  به کسی اجازه ورود به آن را نمی دهند!  و آنچه در دسترس ما می باشد،  همان است که مردمان دلیر ایران و اروپا سینه به سینه در دلشان نگه داشتند،  و در فرهنگ های ما به جا مانده است.  همچون اکثر اسطوره های رومی در کتاب انه اید اثر ویرژیل آمده است:
   اما فرزندش اسکانیوس که اکنون لقب ایولو بر او نهاده شده است،  او هنگامی که قدرت سلطنتی ایلیوم هنوز پا بر جا بود،  ایلو نامیده می شد، به مدت سی سال کامل،  بر اساس گردش ماه,  حکومت خواهد کرد....  سپس فرزندان هکتور به مدت سیصد سال حکومت خواهند کرد،  تا آنکه راهبه ای از تبار سلطنتی به نام ایلیا از مارس یک دو قلو به دنیا خواهد آورد.  سپس رومولوس,  شادمان از پوشش حنایی رنگ و گرگ سان خود چون یک گرگ او را پرورده است،  و مردم را به انقیاد در می آورد....

   در زیر با تفسیر نوشته شده است:

   اما فرزندش اسکانیوس (اشکانی + وس یونانی!  یا بهتر بگوییم پسوند وس زبان آشوری) که اکنون لقب ایولو (ایلوس = پسر خدا) بر او نهاده شده است،  او هنگامی که قدرت سلطنتی ایلیوم هنوز پا بر جا بود،  ایلو نامیده می شد،  (در زبان بابلی به معنی خدا و باب ایلو = بابل است).  به مدت سی سال کامل،  بر اساس گردش ماه,  حکومت خواهد کرد...  سپس فرزندان هکتور به مدت سیصد سال حکومت خواهند کرد،  تا آنکه راهبه ای از تبار سلطنتی به نام ایلیا (ایلیا به معنی بیت المقدس است) از مارس،  مارس را خودشان = آرس نوشته اند،  و آرس = آرش است،  آیا منظور کی آرش است،  یا شاید کی بغ آرش (بی ارش = گیو ارش) حاکم مکران + کرمان باشد!  و یک دو قلو به دنیا خواهد آورد.  سپس رومولوس,  شادمان از پوشش حنایی رنگ و گرگ سان خود (رومولوس و برادرش مشهور به پسران گرگ) - چون یک گرگ او را پرورده استمردم را به انقیاد در می آورد....

  مسعودی می نویسد:  بانیان شهر رومیه پادشاهانی بودند،  که به پسران گرگ شهرت داشتند،  و نام رومیه (مدائن) از نام آنها آمده،  و نام رومی را به نام ایشان و شاهان دیگر افزودند.

   بلعمی می نویسد:  رومیان از آنجا که بغداد است تا شام داشتندی،  و در جای دیگر از همین تاریخ آمده است:  و فرزندان عیص (اشک) به روم و خزر اند،  و فرزندان او روم است.  در شاهنامه فردوسی گیو پسر گودرز از خاندان گشواد،  را زیر بیرق گرگ پیکر می بینیم.  و نام های دیگر گیو عبارتند از:  دیو - بی – وی - ویوویب – بیب – وای ......

   . . . . روزی خواهد رسید که خاندان آسارکوس، فتیا و مسینی شکوهمند را به انقیاد در آورند،  و آرگوس را مسخر کنند .... سپس یک قیصر تراوایی از نژاد اشرافی متولد خواهد شد،  مرز های قلمروش فقط به اقیانوس ها محدود خواهد بود,  معروفیتش به ستارگان خواهد رسید,  و نام او ژولیوس است,  نامی که از ایولوی بزرگ به او رسد.  شما او را روزی در آسمان خواهید دید که در میان غنایم جنگی شرق غنوده است,  مردم به درگاه او نیایش و از او طلب یاری خواهند کرد....  وفاداران سپید موی و وستا رموس و برادرش کویرینوس قانون وضع خواهند کرد.... این است مردی که آمدنش را بارها به تو نوید داده اند قیصر آگوست فرزند خدا که بار دیگر عصر طلایی را به لاتیوم باز می گرداند,  جایی که روزگاری ساتورن بر آن حکومت کرد.  او سرزمین گارمانت ها و هندوان در فراسوی مسیر سالانه خورشید و ستارگان,  جایی که اطلس آسمان بر دوش, سپهر ستاره بار را بر شانه های خود می چرخاند گسترش خواهد داد.  مردی که خبر آمدنش از هم اکنون نیز سرزمین های کاسپیان و مئوتی را پریشان,  و دهانه هفتگانه نیل را آشفته و هراسان کرده است.

   در زیر با تفسیر نوشته شده است:

   . . . . روزی خواهد رسید که خاندان آسارکوس، (آشارک + us جد آنه پدر اسکانیوس = اشکان،  + us حتی) فتیا و مسینی شکوهمند را به انقیاد در آورند،  و آرگوس را مسخر کنند .... سپس یک قیصر تراوایی از نژاد اشرافی متولد خواهد شد،  (تولد این فرد همانطور که می بینید در ایتالیا و رم نیست.  در تراوای ترکیه و یا شاید هم در صور امروزی بوده است)،  مرز های قلمروش فقط به اقیانوس ها محدود خواهد بود,  معروفیتش به ستارگان خواهد رسید,  و نام او ژولیوس است,  نامی که از ایولوی بزرگ به او رسد.  شما او را روزی در آسمان خواهید دید که در میان غنایم جنگی شرق غنوده است,  مردم به درگاه او نیایش و از او طلب یاری خواهند کرد...  وفاداران سپید موی و وستا (سپیتمان؟ و اوستا؟),  رموس و برادرش کویرینوس (کوی + ایرین + us ؟) قانون وضع خواهند کرد. .... این است مردی که آمدنش (اینجا نیست می آید!) را بارها به تو نوید داده اند قیصر آگوست (کی سر آرش) فرزند خدا (ایلوس در مذهب میترایی ایرانی پسر خدا) که بار دیگر عصر طلایی را به لاتیوم باز می گرداند,  جایی که روزگاری ساتورن بر آن حکومت کرد.  او سرزمین گارمانت ها و هندوان (اگوستوس در هندوستان امروزی؟) در فراسوی مسیر سالانه خورشید و ستارگان, * جایی که اطلس آسمان بر دوش, سپهر ستاره بار را بر شانه های خود می چرخاند گسترش خواهد داد.
   مردی که خبر آمدنش از هم اکنون نیز سرزمین های کاسپیان (اگوستوس در کاشان, قزوین, کناره دریای خزر, همدان امروزی؟) و مئوتی را پریشان, و دهانه هفتگانه نیل را آشفته و هراسان کرده است (پس این شخص در حال حاضر مشغول پریشان کردن هندوستان و سرزمین های کاسپ ها و دهانه هفتگانه نیل است،  و پس از آن به سوی رم در ایتالیا خواهد آمد.!).

   خانواده ژولیوس سزار مدعی بودند،  که از اعقاب ونوس (ناهید) و ایولو (فیلقوس ایلوس = پسر خورشید) فرزند آنه هستند.  آگوستوس نیز که برادر زاده یا خواهر زاده ژولیوس بود،  پس از قتل سزار (کی سر = شاه) وارث دارایی های او شد.  وی نام سزار را بر خود نهاد (نام کی سر؟ یا لقب کی سر یعنی شاه؟)  نام خود را از ک اکتاویوس (اشک هشتم) به ک ژولیوس سزار (کی سر  (caeser تغییر داد،  و خود را فرزند او نامید.  (تغییری در کار نیست! چون به مقام شاهی رسیده کی سر شده،  و ایلیوس یا بغ پور پسر خورشید میتراییان لغب آنان بوده است.  آخر اگر اروپاییان نام سزار را از سزارین می دانند!  اگوست را که سزارین نکرده بودند!)  اگوستوس لقبی افتخاری بود،  که بعدا به او نهاده شد. (ارش لقب افتخاری است که به پادشاهان روم می دادند).  برگرفته از کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست.

  * برای متوجه شدن این مطلب،  به تاریخ نجوم در ایران مراجعه شود.

   معابد مهر و میترا

      بسیاری از معابد باستانی اروپا،  معابد مهری و میترایی ایرانی است،  که توسط اسکندر مغانی و جانشینان او ساخته شده اند،  ولی غربیها در داستان پردازی های بی پایه و اساس،  آنها را بدروغ گریسی و رومی گفته اند.  حتی بنا بگفته پژوهشگران نوین تاریخ،  قبل از اینکه معبد کشف شده ای را بازگشایی کنند،  آنها را بشدت از آثار تاریخی پاکسازی می کنند،  چه بسا این آثار باستانی ایرانی هستند.  البته بسیاری از تاریخ دان های غربی می دانند،  که این معابد ایرانی بوده،  ولی چون از طرف ایرانی های معاصر،  هیچ اقدامی برای شناسایی تاریخی آنها نمی شود،  آن عده باستان شناس واقع گرا هم،  از ترس ترد شدن آکادمی و سیاسی و اقتصادی،  چیزی نمی گویند.  ولی هر وقت ایرانی ها از حالت بهت زده تاریخی خارج شوند،  و متخصصین در راه گفتن و نوشتن تاریخ واقعی ایران و قاره کهن حرکت کنند،  واقع گرا های غربی هم به آنها خواهند پیوست.  از این پس هر چند وقت یکبار،  یکی از معابد باستانی را معرفی می کنم،  و ادامه می دهم،  عزیزان هم میهن علاقمند یاری دهند.  جهت پیگیری های بعدی به اینجا مراجعه نمایید.

   معبد آرتیموس در افوسوس

      آرتیموس که یونانیان به او دیانا می گفتند،  یک زن شکارچی و الهه ماه و پارسایی بود،  و معبد زیبایی داشت که زیارتگاه مهمی بشمار می رفت،  شهر کنار آن نیز بخاطر وجود معبد و آمدن زوار،  رونق فراوانی داشت.  اين معبد زیبا با داشتن 100 ستون مرمر سفید،  که ارتفاع هر کدام از آنها به 15 متر مي رسید،  و درونش با مجسمه هاي بي نظير تزيين شده بود ،  امروزه يکي از عجايب هفتگانه به حساب مي آيد.  اين معبد فضايي را در بر مي گرفت،  که تقريبا چندين برابر وسعت آکروپليس در آتن بود،  بنا در 600 ق.م،  ساخته و در550 ق.م،  در آتش سوخت.  بعد از آن مجددا به صورت بسيار زيباتر و عظيم تري باز سازي شد،  ولی براي دومين بار دچار حريق شد،  معبد دوباره به اندازه بزرگتر و بسيار بهتر از قبل ساخته شد.   گویند با هجوم بربرها در 262 م،  آسیب دید،  و سپس توسط زلزله از بین رفت،  و با پیدایش دین مسیحی دیگر هرگز باز سازی نشد.  همچنین در طول زمان بیشتر سنگ های آن،  که از معدن سنگ حدود 15 کیلومتری آنجا بود،  در بنا های دیگر بکار رفت.  وظیفه ایرانیان باهوش متخصص است،  که بطور مستقل و بدور از دروغ های تاریخ،  نسبت به این معبد و همه آثار باستانی داخل و خارج ایران تحقیق کنند،  و جهت استفاده عموم در اینترنت منتشر نمایند.

   عکس معبد آرتیموس،  تاریخ این معبد باستانی به میترایی باز می گردد،   بخشی از نوار های سنگی تزئینی دور معبد آرتموس که باقی مانده،  در آنها بوضوح صلیب شکسته میترایی معبد دیده می شود،  آنها حکایت میترایی دارند،  برای اطلاع به تاریخ نجوم در ایران مراجعه شود.  این نوارها برای تزئین دیوار های مسجدی مربوط به قرن 14 م،  که در نزدیکی معبد قرار دارد،  بکار رفته است.  مانند این شیوه تزئین در مسجد های چند قرن گذشته ایران زیاد دیده می شود.  عکس شماره 6410.

   ابزار های دشمنان مردم

      این روزها عده انگشت شماری در اینترنت به اشخاص ملی و مردمی ایران،  و وبلاگ های آنها با انوع ترفندها حمله و پرخاشگری و اهانت می کنند،  این موضوع را نباید ساده و از روی بی اطلاعی آنها دانست،  بلکه یک شکل سازمان یافته است.  من در جاهایی دیدم که از قول بزرگان علم و ادب ایران،  ایمیل های گروهی می فرستند و گفته های صد ایرانی را از قول آنها می گویند.  در وب ها با انواع نام های ایرانی و اسلامی وارد می شوند،  و ناسزا می گویند،  و سعی می کنند جو سازی علیه ایرانی های فرهیخته نمایند،  تا آنها را از مسیر ایرانی خود دور یا خارج کنند.  هر چند که این عده انگشت شمار احمق تر از این هستند،  که بتوانند مأموریت خود را انجام دهند،  ولی در هر صورت چون سازمان یافته اقدام می کنند،  می تواند خطرناک باشد.  چندین بار درباره این افراد و وابستگی آنان به استعمار و امپریالیسم نوشته ام،  ولی ابزاری که باعث این اقدامات شده را هم باید گفت،  بدین جهت از عزیزان متخصص در برخورد با فراماسون و صهیون و امپریالیسم،  درخواست می کنم تنها به تعریف و یاد آوری اینها بسنده نکنند،  بلکه نسبت به افشای و اقدام کاربردی برای نابودی و یا کم تأثیر شدن آنها هم بگویند.  با یکی از مهمترین سرها و ابزار های این مورد،  بنام سنتکام شروع می کنم،  و بمرور ادامه می دهم،  هم میهنان افشا کنید.

   سنت‌کام

    United States Central Command  CENTCOM  ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا یا سنت‌کام،  نام یکی از شش ستاد فرماندهی کل ارتش ایالات متحده آمریکا است،  که در ۱ ژانویه ۱۹۸۳ میلادی تاسیس شد.  در ابتدا بمنظور واکنش آمریکا برای عملیات نظامی علیه ایران،  و عملیات مین‌ گذاری ایران در خلیج فارس،  منجر به اولین درگیری فرماندهی مرکزی ایالات متحده با خاور میانه شد.  این موارد نیاز به یک ستاد فرماندهی داشت،  که بتواند مستقل و با قدرت بیشتر،  اقدامات استعمار و امپریالیسم را هدایت کند.  مرکز کنونی سنت‌کام در پایگاه هوایی مک‌دیل ایالت فلوریدا در آمریکا قرار دارد.

  تشکیلات ستادی،  شامل فرماندهی کل نیرو های ارتش آمریکا در منطقه خاورمیانه،  شرق آفریقا و آسیای مرکزی می‌باشد.  جنگ خلیج فارس، جنگ افغانستان و جنگ عراق از جمله جنگ ‌هایی هستند،  که تحت فرماندهی این ستاد رهبری شدند.

   اهداف و مسئولیت‌ها،  برای تاسیس سنت‌کام چنین بیان شده است:  فرماندهی مرکزی ایالات متحده با همکاری شرکای ملی و بین‌المللی،  توسعه و همکاری بین‌المللی را ارتقاء می‌دهد،  به بحران‌ها پاسخ می‌گوید و به منظور استقرار امنیت و پایداری منطقه‌ای با تجاوز های داخلی و فرامرزی مقابله می‌کند.

   مناطق تحت پوشش،  شامل کشور های،  افغانستان، بحرین، جیبوتی، مصر، اتیوپی، اریتره، ایران، عراق، اردن، قزاقستان، کنیا، کویت، قرقیزستان، لبنان، عمان، پاکستان، قطر، عربستان سعودی، سیشل، سومالی، سودان، سوریه، تاجیکستان، ترکمنستان، امارات متحده عربی، ازبکستان و یمن تحت پوشش و مسئولیت ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا قرار دارند.

   فرماندهی ستاد،  دراختیار فرماندهان برجسته ارتش ایالات متحده آمریکا است،  که مسئولیت فرماندهی ستاد مرکزی را برعهده داشته‌ اند.  از آن ‌جمله می‌ توان به دریادار ویلیام فالن، ارتشبد جان ابی‌زید، ارتشبد تامی فرانکز و ارتشبد نورمن شوارتسکف اشاره کرد.  در تاریخ ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۸ میلادی، مجلس سنای آمریکا با اکثریت ۹۶ رای موافق در برابر ۲ رای مخالف پیشنهاد وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا برای انتصاب ارتشبد دیوید پتریوس به فرماندهی ستاد فرماندهی کل نیروهای آمریکا را تصویب کرد.

   كليك كنيد:  تاریخ اسکندر ایرانی

   كليك كنيد:  آزادی و دشمنان آزادی

   كليك كنيد:  تاریخ گوگرد و باروت در ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

 

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir

 میتری دات، کی سر، طوطانس آشوری، ایلیوس یا فیلقوس، اشک هفتم، رومیه و مدائن، بغپور شاه،  زایش عیسی، معبد میترایی،  معبد آرتیموس، سنتکام،