چند جای دیدنی ایران
چند جای دیدنی و گردشگری ایران
پیش گفتار
ایران خیلی جای دیدنی دارد، هر چه ببینید تمام نمی شود، ایکاش بجای اینکه سالیانه میلیاردها دلار پول بی زبان نفت را در خارج، تایلند و ترکیه و دوبی و اینطرف و آنطرف گیتی خرج می کردند، بدیدن نقاط تاریخی و دیدنی ایران می رفتند، و این ثروت باد آورده نفت را به باد نمی دادند. نوشته و عکس های این پست، از اطلاعات و بازدید های شخصی، اینترنت و سازمان میراث فرهنگی است، ادامه دارد و بازنویسی می شود.
دژ رشکان
کمی آن سو تر از آرام گاه سردار سورنا، و در نزدیکی چشمهعلی ری، تپه های باستانی دیگری به نام دژ رشکان است، تپه هایی که بخش بزرگی از آن با چنگک خودروهای راه سازی و لودرها ویران گشته و شخم خورده اند. بر بالای این تپه ها بازمانده هایی از دژ سنگی زمان اشکانیان به چشم می خورد، که هم چنان استوار و پابر جا مانده است، و اگر دست از ویرانی کردنش بردارند، هم چنان تا صد ها سال دیگر همین گونه بر جای خواهد ماند. دژ رشکان در نزدیکی صفائیه (محله) شهر ری و تپه چشمه علی قرار دارد، در طول تاریخ یکی از دژ و قلعههای محافظ هسته اولیه ری به شمار میرفته است. این دژ با ساختاری متشکل از لاشه سنگ و ساروج، متعلق به دوره حکومت اشکانیان است، این دژ با انتساب به فخرالدوله ابن رکن الدوله دیلمی، فخر آباد نامیده میشد.
نام قلعه عظیم رشکان از کلمه ارشک، که لقب در حکومت اشکانیان بوده گرفته شده است، ری در آن زمان ارشکیه نام داشته است. از این محل وسایل جنگی کهنه زیادی بدست آمده، که در موزه ایران باستان موجود می باشد. اموالی گرانبها و اسلحه خانههایی در این قلعه وجود داشت، بخشهای اصلی قلعه تا زمان قاجار نیز بر جا بود، اما امروزه قسمت اعظم آن تخریب شده است. دیوارهای غربی این دژ دارای سوراخهایی برای تیر و کمان است. این دژ جنگی کاربرد پاس گاهی و پاس بانی با ویژگی بی مانندی داشته، که در هیچ جای باستانی دیگری دیده نشده است، و آن بریدگی ها و شیار هایی باریک در میان دیوار های دژ است، که هر کدام از این بریدگی های زاوی هایی گوناگون و ناهمسو با دیگری دارد، و کاربری آن ها برای تیراندازی به سوی دشمن بوده، بدون این که تیری یارای گذر از آن ها و برخورد با تیر انداز را داشته باشد، و تیراندازان و نگهبانان بدون هیچ گزندی از سوی دشمن و دور از دیدگاه آنان، از دژ پاس داری می نموده اند.

عکس دژ رشکان، عکس شماره 4811 ، این دژ در زمان های مختلف تاریخی بازسازی شده، و از آن بهره می کردند. در گرداگرد تپه نیمه ویران دژ، کنده کاری ها و سوراخ هایی دیده می شود، که نشان از جویندگان گنج و یادگار های باستانی است، در همه تپه های باستانی این نشان های تاریخ گنج جویی در ایران و گاهاً ویرانی های خودرو های راه سازی دیده می شود. در گوشه ای از تپه تکه سفال هایی گرد آوری شده بودند، که نشان از کاوش های تازه باستان شناسی داشتند، و خبر از وجود سازمان میراث فرهنگی است، هر چند که کند کار می کنند.
نیایش گاه آناهیتا
نیایشگاه آناهیتای ری بروی تپه ای بوده، که پیشینه ای 7000 ساله دارد، هنوز کاوش چندانی در آن نشده است. چشمه ای جوشان و جوی باری روان در پای تپه، هنوز از پس هزاره ها پا برجاست، که از نماد های آشکار آناهیتا می باشد. امروزه راه آسفالته ای تپه را به دو نیم کرده، و از میان آن گذر می کند، همچنین در گرداگرد و بر روی تپه خانه هایی فراوان و در هم تنیده ساخته شده اند، که بخش بزرگی از تپه را پوشانده است. بر بالای تپه باز مانده ای از باروی زمان دیگر شاید حکومت سلجوقیان بر جای مانده، و پایین آن در پای تپه سنگ نگاره ای از فتحعلی میرزای قاجار به چشم می خورد، این نگاره درست بر روی سنگ نگاره کهن زمان شاهنشاهی ساسانیان کنده شده، و سراسر آن را نابود ساخته، وهیچ نشانی هم از آن بر جای نگذاشته است. گویا موریس لاماریس فرانسوی پیش از مرگ خود، در این تپه ها کاوشها و پژوهش هایی انجام داده، گویند یافته ها و نوشته هایش از بین رفته اند.
بی بی شهر بانو
کوه بیبی شهربانو با ارتفاع ۱۵۳۵ متر، در جنوب تهران منتسب به شهربانو است، میگویند آرامگاه بیبی شهربانو در دامنه جنوبی کوه ری مخفی است. با این عقیده که شهربانو، همسر امام حسین و مادر امام سجاد است توسط شیعیان زیارت میشود، ولی برخی منابع دیگر به دلیل قرار گرفتن زیارتگاه بر فراز کوه، مجاورت آن با چشمه، ویژگیهای معماری سنگی، اختصاص زیارت آن به زنان در برخی دورهها، کاربرد واژه بانو و شهربانو برای الهه آناهید و تشابه افسانه بیبی شهربانو با داستان زیارتگاه زرتشتی (بانوی پارس) در یزد می باشد. بسیاری بر این عقیدهاند که این بنا در اصل از نیایش گاه های آناهید، الهه آبها و باروری و از پرستش گاه های میترایی بوده است.
پس از پیمودن راهی پیچ در پیچ به فراز تپه، پای آرامگاه رسیده، بر سر راه در دل کوه ها و تپه ها مرهای (غار های) زیادی به چشم می خورد. در پایین آرامگاه کنار پله کان، یکی از مر های کهن کیش مهری که جایگاه برگزاری آیین های مهری بوده جای دارد. در گوشه و کنارش گودال هایی کنده شده به جایگاه زندگی آدم های نخستین نیز می ماند، در این میان ردی از گذر آب پیداست، که نشان از گذر آبی در گذشته دارد. با دیدن مر های پراکنده در سراسر کوه، به یاد چاک راه های (تونل های) کیش مهری که در نیاسر است می افتیم، شاید این مرها نیز مانند آن چاک راه ها به یکدیگر متصل باشند، شاید شه دخت ایران نیز که با این مرها و راه های پنهانی از پیش آشنایی داشته، به همین فرنود (دلیل) از دست دشمنان برای پنهان شدن به این جا آمده، شاید داستان شکافته شدن کوه نیز با یکی از در های پنهانی همین چاک راه ها پیوند داشته باشد.

عکس کوه و آرامگاه بی بی شهر بانو، عکس شماره 4552 .
آرامگاه بیبیشهربانو شهر ری تهران، با مختصات: ۳۵٫۵۹۲″ ۲۹′ ۵۱° شرقی ۲۶٫۰۸۸″ ۳۵′ ۳۵° شمالی زیارتگاه تاریخی بیش از حدود دو هزار سال پیش تا اواخر قاجاریه، متعلق به سازمان اوقاف بشماره 256 در 30 خرداد 1315 خورشیدی است. این مجموعه محوطه ای است مستطیل شکل (شمالی- جنوبی)، به طول ۳۳متر و عرض ۲۲ متر، که با دیواری سنگی متعلق به سدهٔ چهارم (بوییان و سلجوقی) محصور گردیده و از شمال به کوهستان محدود میشود. در بخش جنوبی آن چند بنای محکم سنگی با پوشش گنبدی از سنگ و آجر وجود دارد. محوطه اصلی با احداث دیوار های جدید، رواقها، اتاقها، راهرو و غیره در دورههای گوناگون به دو قسمت (صحن) تقسیم شده است.
بنای اصلی بقعه از سنگ و گچ ساخته شده و تاقهای آن آجری است. از سبک و وضع بنا بر می آید که هسته اصلی آن در دوره ساسانی ساخته شده باشد، و در سدهٔ چهارم (عهد آل بویه) از آن برای آرامگاه استفاده شده، و قسمتهایی به آن افزودهاند. این بقعه مشتمل بر حرم کوچک چهار گوشی است با ابعادی در حدود ۲۵ر۳متر. مدخل اصلی حرم رو به مشرق و دارای سردری است متعلق به روزگار صفوی، اما گنبد کاشیکاری و برخی گچ بریها و تزیینات آن از آثار دوره قاجار است. جلو سر در دهلیزی قرار دارد، که در گذشته به صورت ایوانی بوده و بخشی از حیاط اندرون بقعه به شمار میآمده است. در جنوب همین دهلیز بنای مربع سنگی استواری با ابعاد ۸ر۵ متر و پوشش ضربی متعلق به قرن چهارم وجود دارد. در جنوب حرم نیز اتاق طویل مسدودی در جهت شرقی- غربی قرار دارد که احتمال داده اند متعلق به دوره ساسانی باشد. این اتاق از مشرق به بنای مربع سنگی مذکور منتهی میگردد و معلوم میشود که در آغاز، راه ورود به بنای سنگی بوده است. در شمال حرم، مسجد یا رواقی از دوره قاجاریه وجود دارد.
صحن بزرگتر بقعه که حیاط بیرونی آن محسوب میشود در شمال همین مسجد قرار دارد. در شمال صحن اتاقی برای اقامت میهمانان متولی یا زوّار دیگر احداث شده است. پایین پلههای بقعه بی بی شهربانو، و در سمت راست غاری به چشم میخورد، که مدخل تنگ و باریکی دارد، داخل غار نیز برای نذر شمع روشن میکنند. در قسمتی از این هم غار پنجره ای مشبک قرار دارد، که میگویند دختران جوان برای گشوده شدن بختشان بر روی آن دخیل می بندند. بیرون آرامگاه و از ایوان پشت آن، بالای تپه های روبرو دژی به چشم می خورد، که گویا دژی باستانی می باشد، و از آن جا که این دژ در میان یک جایگاه جنگی (منطقه نظامی) می باشد، کسی را برای دیدار به آن جا راه نمی دهند، در پشت آرامگاه نیز در دل تپه ها تاکی (طاقی) باستانی به چشم می خورد، که پهنه گرداگرد آن نیز در دست کارخانه سیمان تهران می باشد، و به آن جا نیز کسی را برای بازدید راه نمی دهند، و همه این ها رو به ویرانی است.
هسته اصلی بنای مزبور را در دوران ساسانی ساخته اند، از دیدگاه معماری قسمت گوشه جنوب شرقی آن که مشتمل بر بنای چهار گوش منظم و استوار سنگی با پوشش ضربی سنگ و آجری میباشد، از عهد آل بویه، حرم و اطاق طویل جنوبی آن از دوران ساسانی، و دیوارهای خارجی صحن همزمان با بنای سنگی عهد آل بویه و عصر سلجوقیان میباشد. در سده های بعدی به وسیله احداث رواق و دیوارها و اطاقهای مختلف و راهرو و... محوطه اصلی را به دو صحن تقسیم، و به صورت کنونی درآورده اند، گنبد بقعه از عهد دیالمه است. صندوق منبت روی قبر، حدیث های پیامبر اسلام و لقب های شهربانو را دربر داشته و تاریخ ۸۸۸ هجری قمری و نام بانی و سازندگان آن ذکر شده است. در منبت زیبایی از دوران شاه طهماسب در جنوب شرقی حرم، که مدخل اصلی و قدیمی آن است قرار دارد. گچ بریها و تزیینات دوره قاجاریه هم در این بقعه به چشم میخورد، در این بقعه آثار تاریخی دیگری نیز وجود دارد.
چشمه سورن ری
چشمه سورن اکنون چشمه علی نام دارد، در نزدیکی این چشمه سفالهایی یافته شده ، که از زیباترین سفال های پیشا تاریخ، حدود هزاره چهارم ق.م، است، برخی از آنها را میتوان در موزه ملی ایران دید. پیش ترها مردم در این چشمه فرشهایشان را می شستند، آنها باور داشتند آب این چشمه به طرز معجره آسایی آنها را تمیز میکند.
گنبد اینالج و برج خاموشی
در نزدیکی تپه های بی بی شهربانو، یکی دیگر از جای گاه های باستانی، که پیشینه آن به شاهنشاهی ساسانیان یا پیشتر باز می گردد، جای دارد که برج (استودان) خاموشی، و گنبد (آتش کده) اینالج از یادگار های برجای مانده آن است. شگفت این که راه نشان ها (تابلوها) و راه نما هایی که میراث فرهنگی در جای گاه های باستانی ری کار گذاشته، بر روی همه شان پیشینه یادگارها را سلجوقیان نوشته اند، تنها به این شوند که در زمان سلجوقیان بازسازی شده یا ساختمانی روی آن ساخته اند. برج خاموشی که در میان تپه ها ساخته شده ساختاری استوانه ای دارد، که ساختمان آن از سنگ و ساروج ساخته شده و جای گاه گذاشتن پیکر درگذشته گان بوده، و کاربری استودانی داشته، شاید واژه استوانه نیز از استودان گرفته شده است، و می دانیم که بیشتر دژها (برج ها) در گذشته استوانه ای بوده اند، و استوار نیز از همان ریشه است. بالا و در کنار استودان اتاقکی بسیار کوچک و در جلو کمی پایین تر آن اتاق هایی ساخته شده اند، کاربری آن ها را نمی دانم، شاید جای گاه برگزاری آیین های ایرانی درگذشته گان، پیش از جای دادن در برج بوده، و شاید اتاق هایی برای شست و شو و زدن سدر و کافور به بدن مرده گان بوده است.
در بالای استودان آتش کده ای بر فراز تپه جای دارد، که گنبد اینالج خوانده می شود، و ساختار ساختمان آن استوانه ای بوده، و در ساخت آن نیز از سنگ و ساروج بهره گرفته شده. این ساختمان دربی هشتی و مهرآب گون دارد، در میان کف آن گودالی است، که جای گاه آتش بوده و در روزگار گذشته مردم از آنجا آتش به خانه می برده اند. در بازسازی های نوین با آجر و سیمان زیر سازی شده، دیواره درونی ساختمان سوراخ سوراخ است، که از بیرون روی آن ها پوشیده شده، و شاید برای گذر هوا از درون ساختمان برای پایداری آتش به کار رفته اند. ساختمان اکنون سر پوشیده نیست، و شاید در گذشته گنبدی داشته است، زیرا همه آتش کده های زمان ساسانی گنبد دار بوده اند، و سوراخ های روی دیوار ساختمان نیز نشان از سر پوشیده بودن ساختمان در گذشته دارند، و گرنه باران و برف آتش را خاموش می کرده، و بیهوده نیست که نام گنبد اینالج هنوز بر روی آن مانده. رویه ساختمان این آتشکده در زمان سلجوقیان با آجر بازسازی شده، و به همان شیوه و ساختار ایرانی و مهرآب گون و به دست استادان ایرانی باز سازی شده، این جای گاه باستانی ما نیز ناشناخته و در گوشه ای بدون هیچ نگه داری و آگاهی رسانی افتاده است، و درست در پایین آن ها خانه سازی شده و بخشی از تپه را پوشانده اند.

عکس آتشکده ری، عکس شماره 4512 .
آتشکده بهرام ری
در كنار جاده تهران به ورامين و بر روي تپه اي ما بين مزارع جو، حدود ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی شهر ری، به سوی ورامین بر بلندای تپه پهناوری در روستای قلعهنو، بقایای کاخ یا آتشکده ای است، که به تپه میل مشهور گردیده، این نام به سبب دو پایه بزرگ بنا می باشد، که از دور شبیه به میل است. جهت بنا به صورت شرقی و غربی است، در جبهه شرقی ایوانی با چهار ستون مدور قرار داشته ولی بیشتر قسمتهای غربی بنا از میان رفته است. در بخش زیرین مجموعه یک راهروی کم پهنا وجود دارد که سراسر طول بنا را طی میکند. بقایای معماری تپه میل شامل: گل، خشت، لاشه سنگ، گچ است، از نظر دیرینگی متعلق به دوره ساسانیان (حدود ۱۸۰۰ سال پیش) می باشد. همچنین بنا آتشکده بهرام گور گفته می شود، ولی در بين اهالي به تپه ميل مشهور است. در زيرآتشكده تونلي قرار دارد، كه براي جابجا كردن آتش از آن استفاده مي كردند، دليل اين است كه بر طبق سنن زرتشتي، نبايد آتش مقدس در مقابل نور آفتاب قرار گيرد. اين تونل دو طرف تپه را به هم وصل مي كند، در قسمت ديگر تپه بنا هايي از دل خاك بيرون آمده است، و در آنها گچبري هاي زيادي يافت شده است.
موزه اين تپه که ساخت ساختمان آن به زمان رضا شاه پهلوی باز می گردد، گنجينه زيبايي از گچبري هاي ساساني قرار دارد، كه هنوز به موزه هاي خارجي فرستاده نشده اند. درون تالار اتاق هایی بخش شده ای است، و در آنها تکه ستون و شال ستون هایی بسیار زیبا و بزرگ و تنومند، با نگاره های گل و مرغ، به ویژه مهر گردون به چشم می خورند، که ویژه هنر نگار گری و آرایه های دوران ساسانیان می باشند. تاگ ویران شده ساختمان نیز تکه تکه درون اتاق ها افتاده، ساختار و هنر بکار رفته در آنها نیز گنبد و مهرآب گون است. دو تندیس از ماهی با پولک های روی آن در تپه میل یافت شده، و شاید در رده های زیرین باز هم نمونه اش باشد. تنها جایی که در یادگارهای باستانی نگاره ماهی دیده شده، در پاسارگاد و در دروازه کاخ کوروش بزرگ بود. دیگر در موزه، تکه های یافت شده یادگار های سنگی و ساختمانی نگه داری می شوند، نگاره های سنگی مرغان، تندیسی از یک گاو، تکه ای از نگاره ترنگ که برخی سرو کاشمر و بته جقه نیز گویند، مهر گردون، نگاره هایی که تکه های کاشی سرامیکی آبی رنگ هنوز بر روی آن ها بر جای مانده و... می باشند. همه این شایای باستانی پراکنده و درهم بر روی میزی ریخته شده اند، وهیچ پوششی ندارند. همچنین در 500 متری تپه میل باستانی خط آهن است، که روزانه چندین قطار می گذرد، و آسیب فراوان به یادگار های باستانی آن می زند.
تپه پردیس
در کنار یکی از خیابان های شهر ورامین، و در میان کوره ها و کارخانه های آجر سازی، تپه ای باستانی یافت شده، که پیشینه آن به بیش از 8000 سال می رسد. این جایگاه باستانی که به گونه اتاق اتاق ساخته شده، بزرگترین کارگاه یا کارخانه ساخت سفال و سفال گری بوده است. چرخ ها و دستگاه های سفال گری و کوره های سفال پزی در اینجا یافت شده، که نشان از پایه های سازندگی و فن آوری سازمان یافته و پیشرفته در آن زمان است. در گرداگرد تپه سوراخ های فراوان وجود دارد، که نشان از کنده کاری های جویندگان گنج می باشد، کم تر از 100 متر آن سوتر، گورها واستخوان هایی یافت شده اند، که هیچ تحقیق کارشناسی و علمی روی آنها انجام نگردیده است.
دژ ایرج
این دژ که به قلعه گبری هم معروف است، 240هکتار گستردگی دارد، بلندای دیوار های دژ به 12 تا 15 متر می رسد، پهنای آنها به گونه ای بوده، که از روی آن ارابه رد می شده است. این ساختمان 35 دژدید در دیوار خاوری، 35 دژدید در دیوار باختری، 48 دژدید در سوی اپاختر، 25 دژدید در سوی نیمروز داشته است. درون دیوارها از آجر های خشتی ساخته شده، و پوششی از خشت خام روی آن را پوشانده است. در میان دیوارها سوراخ ها و چاه راه هایی (تونل هایی) کنده شده اند، همچنین دور تا دور دژ کندک (خندق) است. در گوشه و کنار دژ نشان کاریز های (قنات های) کهن، به گونه کوپه هایی از خاک هنوز به چشم می خورند، که بیشتر پخش شده هستند. امروزه در دژ باستانی کشاورزی می کنند، بسیاری از جا های پهنه درونی دژ شخم خورده اند، و یک دست گشته اند. آبیاری زمین های کشاورزی، آسیب فراوان به دیوار های دژ زده، و در پایه های دیوار دژ رخنه کرده، و در حال ویرانی کامل هستند.
داستان پوریم و خشیارشا
خشایارشا، شهریار بزرگ هخامنشی، از پادشاهان هخامنشی بود، هخامنش به معنی کسانی که منش آنها برادری است بود. پدرش داریوش بزرگ و مادرش آتوسا دختر کوروش بزرگ بود. نام خشایارشا از دو جزء خشای (شاه) و آرشا (مرد) تشکیل شده، و به معنی شاه مردان است. خشیارشا در سن سی و شش سالگی به سلطنت رسید، و در آغاز سلطنت شورشی را که در مصر برپا شده بود فرونشاند، و بعد به بابل رفت و تداوم انقیاد بابل را فراهم ساخت.
در تاریخ دروغ های بسیاری گفته و نوشته شده است، این دروغها بر چند اصل قرار دارند، مانند: 1 ــ از ابتدای تاریخ دین های قدیمی برای جلب نظر و ایجاد حقانیت و بدست آوردن پول، در ادامه سبک کار جادو گران و رمالها، دروغ می گفتند. 2 ــ جهت رجز خوانی های جنگی و حکومتی، که در افسانه ها و اشعار و غیره دیده می شود، دروغ می گفتند. 3 ــ اصل و بیشترین دروغ های تاریخی، توسط استعمار و امپریالیسم بمنظور مقاصد شوم گفته شده است، که با گسترش و رشد نشر بخوبی جا افتاده اند.
در طول تاریخ بسیاری از داستانها، که هیچ ریشه و تحلیل در واقعیت های تاریخ اجتماعی ندارند، مورد سوءاستفاده استعماری و دینی قرار گرفته اند، مانند: پوریم. چون من نمی خواهم چندان وارد موضوعات دینی شوم، فقط در این اندازه آنرا داستان دینی می دانم و می گویم. البته بعضی اوقات افراد به اشتباه و یا سادگی، بنا به دید خود در موارد و موضوعات نگاه و تفسیر هایی می کنند، مانند: ابن حوقل، با دیدن نقش برجسته داریوش و اسیران، فکر کرد که داریوش یک معلم است، و جلوی دانش آموزان ایستاده است، او کمان داریوش را شلاقی تصور کرد، که معلم برای تنبیه بچه ها از آن استفاده می کرد. آبل پینس فرانسوی از یاران رابرت شرلی انگلیس در زمان حکومت صفویه، نقش برجسته ها و کتیبه های بیستون را، که بالای صخره قرار گرفته بود، عروج عیسی توصیف کرد. ژاردن فرانسوی نگاره بیستون را صلیبی با 12 حواری انگاشت، روبرت کرپورتر نگاره بیستون را صحنه ای از تورات و نمایندگان قوم بنی اسرائیل دانست، که در حضور سلمانصر شاه آشور هستند.
باید توجه داشت از ابتدای قرن 21 ، و با فرو ریختن های ابتدای قرن 21 ، دور جدید تمدن بشری آغاز شده است، و تاریخ تمدن دارد وارد مراحل حساس تاریخی خود می شود. سرعت تحولات زیاد است، و باید با دقت تمام موضوعات و مسائل را زیر نظر داشت، غفلت و کوتاهی از این مهم، سپردن ادامه تمدن جهان به دشمنان تاریخی است. حتی ممکن است، در دوران جدید تمدن کنترل انرژی، دشمنان ملتها و سرمایه داری لجام گسیخته، با هر وسیله، حتی مانند قرار دادن تراشه در زیر پوست، مردمان زیر دست را کنترل نمایند، ببرند و غارت کنند، بکشند و هر کاری دلشان خواست انجام دهند. سرمایه داری امپریالیسم بی رحمانه دریاها را مانند خلیج مکزیک آلوده به نفت کرده، و هوا را مانند نشت رادیو اکتیو فوکوشیمای ژاپن دارد نابود می کند. باید هر شخص در حرفه و تخصص خودش، آگاهی های لازم برای ورود به تمدن جدید را داشته باشد، تا کف بسته تسلیم نشد، بلکه شرافتمندانه و بهتر وارد تمدن جدید گردید، در سخنرانی انوش راوید توضیحات بیشتری گفته شده است.

عکس کتیبه سه زبانی خشیارشا، بر جرز غربی ایوان جنوبی کاخ اختصاصی تجر داریوش بزرگ در تخت جمشید، عکس شماره 604، این کتیبه ها اسناد واقعی تاریخی هستند، می بایست بند بند آنها را تفسیر و تحلیل کرد، مشروح در معروف ترین کتیبه های ایران. ولی استعمار زدگان و بیچارگان به دروغ های تاریخی، به دروغ های تاریخی بدون سند و مدرک جسبیده اند، که هیچ گونه رابطه ای با علم و تاریخ و تاریخ اجتماعی ندارند.
پرسش: آیا کتاب استر و ماجرای پوریم واقیعیت دارد؟
پاسخ: این کتاب و داستان پوریم مربوط به یک دین خاص می باشد، و من از اظهار نظر درباره موضوعات دینی معذورم، اما آنچه که از تاریخ و باستان شناسی می دانم می نویسم. در کنار دریای مرده یا همان بحرالمیت، در جوار خرابه های قمران، دیواره های کوهستانی قرار دارد، و در میانه آن غار صعب العبوری واقع است. در سال 1947 یک عرب شبان وارد این غارها شد، و انبوهی از طومار های قدیمی را کشف کرد. خبر به امریکایی ها و یهودیان مستقر در فلسطین رسید. بخشی از طومارها به تصرف یهودیان در آمد، و بخش دیگر به وسیله امریکاییان به نیویورک انتقال یافت. کمی بعد این بخش نیز بوسیله یهودیان، به مبلغ دویست و پنجاه هزار دلار خریداری، و به محل مخصوص در بیت المقدس برده شد.
بررسی های تاریخی و تحقیقی اهمیت فوق العاده این کشف را فاش ساخت، و آشکار نمود که طومار های دریای مرده، نامی که اسناد فوق به آن شهرت یافته اند، بقایای کتابخانه مخفی اسنی یا سینی ها است. این حادثه یکی از مهمترین اکتشاف باستان شناسی است، طومار های دریای مرده شامل کتب فراوان به زبان های عبری، آرامی، یونانی، لاتین، نبطی و عربی می باشند. در این مجموعه متن کامل عهد عتیق بجز کتاب استر نیز بدست آمده، که قدمت آنها به یک سده پیش از میلاد مسیح میرسد. این مجموعه ثابت میکند که در آن زمان روایت های متعددی از تورات وجود داشته است، و دانشمندان عهد عتیق امروزی صحت و درستی آنها را تأیید کردند. پیش از این کشف، کهن ترین نسخه های عهد عتیق مربوط به سده های نهم و دهم میلاد می باشد.
کتاب عهد عتیق شامل کتب مقدسی است، که توسط پیامبران قبل از مسیح نوشته شده، و با توجه به نسخه های بسیار قدیمی که در منطقه دریای مرده پیدا شده است، معلوم میشود که نسخه هائی که فعلاً متداول بوده، از نظر صحت متن و مطابقت با نسخه های اصلی کاملاً معتبر و قابل اعتماد می باشد. در میان این طومار های و نسخه های بسیار قدیمی دریای مرده، قسمت هائی از تمام کتاب های عهد عتیق باستثنای کتاب استر وجود دارد، و حتی بعضی از کتابها کامل می باشند. با استفاده از دانش باستان شناسی، تاریخ این طومارها قرن اول و دوم قبل از میلاد تعیین شده است. با این کشف متوجه شدند که کتاب استر که در آن به ماجرای پوریم اشاره شده است، هیچگونه سندیت تاریخی ندارد و کاملاً مورد ظن و تردید است.
پرسش: آیا سیزده بدر رفتن ایرانی ها مربوط به فرار و از شهر خارج شدن مردم بخاطر گریزاز کشتار پوریم است؟
پاسخ: در پرسش و پاسخ 42 در اینجا.
دروغ گویی بردگی ایرانی
در خیلی از دروغ نامه ها می خوانیم، که در زمان مغولان و اعراب و گاهی دیگران، ایرانیان را اسیر می کردند، و در بازار برده می فروختند، و کلی رجز خوانی و چاخان های مختلف دیگر، درباره ضعف ایرانی نوشته و گفته اند. من یک پرسش دارم، که در واقع آزمایش کمی علمی هم می باشد، خودتان، بله خود شما که دارید این را می خوانید، خود را در آن گذشته ها فرض کنید، با همان فضا، دقت کنید با همه چیز تاریخیش، اسیر شده اید در دست دشمنی که می گویید عقب افتاده است، و شما متمدن و با سواد، چه می کنید و چگونه رفتار می کنید؟ آیا سریع ورق را به نفع خودتان بر نمی گردانید؟ آیا اصولاً امکان هست شما را در بازار برده بفروشند؟ و ده ها سئوال دیگر از خود بپرسید. و از خود بپرسید چرا اجازه میدهید اینهمه دروغ بخوردتان بدهند، بپرسید مگر با دشمن ایران همدستیم که این دروغها را می پذیریم.
برده ها که بودند؟ از زمان سلسله هخامنشیان، ایرانیان پایگاهی در زنگبار داشتند، نمونه تعریف آنرا در داستان های تاریخی ایرانی نوشته ام. و در زمان پادشاهی ساسانیان، و پس از آن در زمان خلفا ایرانی، این مکان به یک شهر ایرانی نشین تجارت پیشه تبدیل شد، که خود داستانی دارد، اینک از حوصله این پست خارج است، و بزودی درباره آن می نویسم. در دوره خلفا، اعرابی که بازرگان برده بودند، در این مکان بچه های چهار و پنچ ساله قاره آفریقا را می خریدند، و به خلیج فارس می فرستاده، و به فروش می رساندند، صاحبانشان آنها را در ده سالگی اخته می کردند، و چون جزیره زنگبار در اختیار ایرانی ها بود، نام های فارسی برای این برده های کوچک می گذاشتند. بقیه این ماجراهای تاریخی را احتمالاً می دانید، و در آینده بیشتر مینویسم.
زنگبار تنها سرزمین آفریقایی است که نوروز دارند و در نوروز آتش روشن می کنند، و تقویم نوروز آنها دقیقاً با تقویم نوروز هخامنشیان برابری می کند. در زنگبار مردم اسامی باستانی ایرانی دارند، یا حداقل پسوند و پیشوند ایرانی در نام آنها وجود دارد. مقداری موضوعات دیگر در زنگبار قابل ملاحظه است، مانند ظروف سین استان ایران در مقبره های تاریخی و غیره، مهمتر از همه، بیشتر مردم خود را بازماندگان ایرانیها و شیرازی ها می دانند، بدون اینکه رنگ و روی ایرانی داشته باشند.
كليك كنيد: تاریخ مبارزات فرهنگی
توجه: اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: وبلاگ انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ، حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ، و مقالات مهم مانند، سنت گریزی و دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار، و گفتمان تاریخ، و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:
جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران http://ravid.ir