تاریخ زبان و خط در ایران
تاریخ زبان و خط ایران
پیش گفتار
در سال 2000 برابر محاسبه زبان شناسان، بیش از شش هزار زبان در زمین ما استفاده می شد، بیشتر آنها را ده هزار نفر یا کمتر بکار می برده اند، این تعداد تا سال 2100 یعنی در گذرِ تنها یک قرن نصف خواهد شد. یعنی هر دوازده روز مرگ یک زبان، بسیاری از فرهنگ های بومی و ملی نیز همراه با این زبان ها از بین خواهند رفت. لازم است افرادی از این سرزمین ها به نوعی، حداقل موزه ای، نسبت به نگهداری زبان و فرهنگ های خودشان اقدام کنند. زبان هایی که تعداد سخنگویان بدانها بسیار است، مانند زبان فارسی دیرتر فراموش خواهند شد. بسیاری معتقدند که زبان هایی باقی خواهد ماند، که خاستگاه آنها مهد فن آوری یا اقتصاد باشد، بیشتر بر این باورند که زبانی که مردمِ آن بدان عشق ورزند نیز هرگز نخواهد مرد.
خانواده های زبان های جهان شامل، خانواده زبان های آسیایی، و خانواده زبان های آفریقایی هستند. برای دسته بندی زبان ها از دیدگاه زبان شناسی، دو شیوه مرسوم است، شیوه وابسته به گونه شناس Typology ، در این شیوه زبان ها بر پایه ساختار شان دسته بندی می شوند. برای نمونه، زبان انگلیسی و زبان چینی هر دو از واژه پردازیِ فاعل، فعل، مفعول پیروی می کنند، در یک گروه قرار می گیرند. شیوه زادگانی Genetic ، در این شیوه زبان ها بر پایه روند شکل گیری و بر مبنای تاریخی دسته بندی می شوند، و بسیار پیچیده تر و علمی تر از شیوه وابسته به گونه شناسی است. در شیوه زادگانی، گروهی از دانش ها همچون باستان شناسی، مردم شناسی، تاریخ و.... توسط زبان شناسان به خدمت گرفته می شود، خانواده های زبان ها نیز با استفاده از همین شیوه دسته بندی شده اند.
زبان های ایران
در ادامه مهاجرت انسان اولیه و ورود به دوره دوم تخریب و انقراض که با انقلاب کشاورزی شروع شد، حدود ده هزار سال پیش منطقه زبانی و تمدنی در سه جلگه حاصلخیز و فلات مابین آنها بوجود آمد. به مناسبت همین تمدنها این منطقه ایران نام گرفت، تعریف آنرا در ایران و ایرانیان نوشته ام. زبانی شکل گرفت که به آن زبان آرین یا ایرانی می گویند، این زبان متفاوت از زبان انسان شکاچی گرد آورنده بود. متعاقب کشاورزی افزایش جمعیت بود، سرریز جمعیت به نقاط مختلف مهاجرت کردند، گاه خود واحد های مستقلی تشکیل می دادند، و گاه با گروهای شکارچی گرد آورنده ترکیب می شدند. گروه هایی از جلگه شمالی ایران به مرکز و شمال اروپا رفتند، گروه هایی از جلگه غربی به جنوب اروپا و مصر، و عده ای از جلگه شرقی به شمال هند و کشمیر رفتند. بعد از آنکه هر دسته از آنها رهسپار سرزمینی از عالم شدند، باز به همان زبان سخن گفتند و به تدریج با تأثیر محیط و عوامل دیگر لغات آنها تغییر کرد. با وجود این باز هم تعداد کمی از لغات آنها به یکدیگر شباهت دارد، مانند پدر فارسی در فرانسه پر Pere و فدر Father در انگلیسی پیتر Pitri در سانسکریت و در لاتین پاتر Pater و مادر و خیلی از لغات روزمره ساده به همین ترتیب می باشد. زبان اصلی آرین هفت ریشه یا شاخه بزرگ دارد، 1 ـ سلتی،Celtique 2 ـ اسلاو، Slave 3 ـ آریا،Aria 4 ـ سانسکریت، Sanscrit 5 ـ ایونی یا یونانی قدیم، Grecque6 ـ لاتین، Latine7 ـ توتونیک، Teutonique که هر یک مادر چندین زبان می باشند. مانند آریا که مادر زبان های فارسی، ارمنی، سکزی، سغدی و پشتو است، یا زبان توتونیک که مادر زبان های ژرمنی، هلندی است، و زبان لاتین که مادر زبان فرانسه و انگلیسی، و زبان اسلاو که مادر زبان روسی و اوکراینی، زبان سلتی که مادر انگلیسی و ایرلندی است.
قدیمی ترین زبانی که از ایرانی ها باقی مانده زبان زند است، که به آن باکتریانی قدیم هم گفته می شود، زیرا در مشرق ایران بدان تکلم می کردند. زبان زند حدود هزار سال قبل از میلاد در ایران متداول بوده است، زبان ایرانی ها در سلسله هخامنشیان پارسی باستان بوده، و بنا به تحقیقات گسترده با زبان مادی یکی بوده است. در زمان حکومت اشکانیان که از مرکزیت قدرت کاسته شد، و دوره تاریخی از شاه خدایی به سازمان قبیله ای رفت، قدرت در تمام کشور ایران بزرگ پخش گردید، و باعث گسترش نفوذ زبان های ایرانی و نویسایی جدید گردید. در دوره اشکانی که به علت محدودیت دوران گذشته رشد و شکوفایی مردم کم بود، مدتی مجبور شدند از دبیران و مزدوران یونانی و خط و زبان آنها استفاده برند. در همین دوره زبان دری از اختلاط چند زبان بوجود آمد، تا توانایی ارتباط بین قبایل حاصل شود، باید توجه داشت برای تبدیل زبانی به زبان دیگر چندین قرن وقت لازم است. پرت زنهای اشکانی پهلوانانی بودند که سعی می کردند، با تلفظ مخصوص خود که مانند داش مشتی قرن 20 بود، صحبت کنند، و به آن زبان پهلونی یا پهلوی می گفتند. شکل گرفت لفظ پهلونی مدت نیم هزاره طول کشید، ولی بعد از اینکه حکومت اشکانیان برقرار شد نیاز به نوع مخصوص تلفظ داش مشتی از بین رفت. در ضمن دوره ای که مردم قدرت را در دست داشتند این زبان ادبی گردید، و به نام زبان پهلوی مشهور شد، و زبان دوره شاهنشاهی ساسانی گردید. در قرون اولیه اسلامی یکبار دیگر مردم از حکومت شاهی خلاص شدند، و شروع به مهاجرت به شهرها کردند و متعاقب آن افزایش جمعیت بود. طی دو قرن زبانها و لهجه های مختلف در حاشیه شهر ها با ورود مهاجران جدید شکل گرفت، و زبان پهلوی از اعتبار خود افتاد و ترکیب زبانی شروع گشت. از قرن سوم هجری با پیدایش کاغذ زبان دری و سپس زبان فارسی گسترش یافت، چون در گذشته کاغذ در دسترس نبود، به همین علت زبان هایی که تحت تأثیر آموزش و ادبیات قرار نداشتند کم رنگ شدند.
حدود رواج و تکلم به زبان ایرانی و لهجه های آن در قرون و اعصار مختلف، بیشتر قاره کهن بویژه در مرکز از شمال کوه های قفقاز و دریای خزر و ریگزار های آسیای مرکزی از جنوب خلیج فارس و دریای عمان از مشرق قسمتی از نجد، پامیر و تمام افغانستان فعلی تا حوالی رود گنگ و از مغرب در کردستان بزرگ و ارمنستان را شامل می شود. زبان ترکی که آمیزه ای از زبان های اورال و آلتایی است، از زبان های قاره کهن و ترکستان بزرگ و بخش هایی از ایران بزرگ می باشد، که سابقه تاریخی قابل ستایش و تعریف دارد. در ضمن لازم است تفاوت زبان با لهجه را هم بررسی نمود، زبان را خود بشر تعریف می کند، و به آن با نوشتن و گفتن و تعریف از آن رسمیت می دهد، لهجه گفتار هایی از آن زبان است، که تلفظ آن اندکی تفاوت دارد و جمعیت کمتر و کم تأثیر گذار تر ادبی و دولتی را شامل می شود، هر زبان شناخته شده ای خود لهجه ای است. در دوره های مختلف تاریخی ایران لهجه هایی شناخته شده است، که به سه بخش تقسیم می شود. اول لهجه های ایران باستان، که از کتیبه های پارسی باستان و متون اوستایی و نامهای مادی قدیم شناخته می شود. دوم لهجه های میانه تاریخ، از مهمترین لهجه های میانه که ادبیات مکتوب از آنها در دست داریم زبان پهلوی اشکانی و پارسی یا پهلوی ساسانی و سغدی و خوارزمی و سکایی میانه را می توان نام برد. سوم لهجه های جدید ایرانی، که در قرنهای اخیر متداول گشته و اندیشمندان و شاعران ایرانی بسیاری را پرورانده است. یکی از قديمي ترين آثار آريايي اوستا می باشد، زبان اوستايي با زبان ادبي و كهن هنديان سانسكريت شباهت تام دارد، پنداری است که ايرانيان و هنديان در روزگاري با هم زندگاني كرده بودند، و زبان مشتركي داشته اند که ريشه زبان اوستايي و سانسكريت بوده است. اوستا داراي دو لهجه است، قسمتي از خود زردشت كه خيلي قديمي است و بقيه جديدتر مي باشند، اوستا در قديم 21 كتاب را شامل مي شده كه مردم ايران از حفظ داشتند.
تاریخ نویسایی
اولین نویسایی تاریخ بشری حدود 3000 ق.م، در جنوب بین النهرین با خطوط تصویر نگاری سومری یا ایلامی آغاز شد، و به مصر رفت که با قلم مو و جوهر روی پاپیروس می نوشتند. در بین النهرین ماده اصلی نوشتن لوح گلی بود و در مصر پاپیروس. ایلامی ها با قلمی به شکل میخ بود به روی گل علامت می گذاشتند که به این وسیله در حدود 1500 ق.م خط میخی اختراع شد، و به سراسر دنیای متمدن آن روز رفت. بدین ترتیب خط تصویر نگاری طی 500 سال کامل به فراموشی سپرده شد، اما مصری ها خط هیروگلیف خود را برای استفاده روز مره به شکل پیوسته کردند و حرمی نامیده شد. این خط توسط ملوانان مصری با کشتی های بادبانی به شرق دریای مدیترانه رفت، ضمن ترکیب با خط ایلامی از آنجا به شمال دریا رفت با تغییراتی خط یونانی باستانی را پدید آورد. تا 800 ق.م خط میخی ایلامی به تمام منطقه ایران بزرگ گسترش یافته بود و هر قوم و ملتی به لهجه خود می نوشتند، و هماهنگی برای نوشتن نبود اما همه سبک میخی بود. از این تاریخ به مرور ترکیب خط یونانی و میخی حرمی باعث پیدایش خطوط فنیقی و آرامی و عرب شد، که شکل های خاص خود را گرفتند. در اینجا یاد آوری نمایم تاریخ نویس های استعماری همیشه سعی کردند ایلام را از تاریخ حذف یا کم اهمیت نمایند منجمله درباره تاریخ زبان و خط هم همین برنامه را پیشه کردند، و آنها برای این منظور تاریخ را مخدوش کردند. مثلاً برای این چند سطر فوق در کتاب های متعدد، مطالب متفاوت نوشته شده است، در یکی ذکر شده که یونان از هیتیها خط خود را اقتباس کرده بودند. برای همین در این بخش تاریخ نیز باید تحقیقات مستقل صورت پذیرد، تا دروغ های تاریخی پاک شود. در گذشته ایرانیان بدلیل داشتن جغرافیای وسیع و 5 فرهنگ نیازمند بودند، که خط را تکامل دهند و به خوبی بدانند. در حدود 700 ق.م در شهر سوخته برای اولین بار خطوط پیوسته نیای خط پهلوی را به یاد گار گذاشتند. حدود 600 ق.م هندیان از ایرانی ها خط را یاد گرفتند، و خط برهمنی پدید آمد و سپس خط خارشتی ناشی از فتح دره سند بوسیله ایرانیان ایجاد گردید. تاریخ ابزار نوشتن . . . . بزودی در اینجا پست می شود.
پیدایش خط از ایران
صاحب نظران خط و زبان های باستانی بر این عقیدهاند كه منشاء پیدایش خط از غرب ایران یعنی جنوب بینالنهرین و سرزمین سومر در نیمه دوم هزاره چهارم پ.م بوده. امّا فرضیه دیگری نیز در سالیان اخیر مطرح شد كه سیر پیدایش و تأثیر گذاری خط پروتو عیلامی (ما قبل عیلامی) را از شرق به غرب می داند و معتقد است كه خط و نگارش تصویری ابتدا در حوزه دره سند و نواحی جنوب شرقی ایران به ظهور رسید و سپس به فارس و دشت خوزستان راه یافت. این فرضیه بر اساس كشف علائم پیكتوگرافیك و الواح پروتو عیلامی در كاوش های موهنجودارو شهداد، شهر سوخته، تپه یحیی، تپه ملیان و تپه قزیر، شكل گرفته است .فرضیه جدید به نظریه تك ریشه ای بودن خط با تردید می نگرد. تپه چغامیش دزفول را باید نخستین مركز در ایران دانست كه خط و كتاب، اول بار در آنجا ظاهر شده است. چغامیش تپه ای است بزرگ كه در حاشیه دشت شوش و 25 كیلومتری جنوب شرقی دزفول واقع شده است. چغامیش یكی از مراكز مهم آغاز كتابت و شهر نشینی در ایران بشمار میرود و تعداد زیادی الواح گِلی (شمارشی) و قطعات و ظروف و كاسه های سفالی مشهور به (لبه واریخته) كه از سفالینه های شاخص دوره آغاز كتابت است، از این تپه به دست آمد. وقتی انوش میگوید همه چیز از ایران شروع شده یک واقعیت است، پیدایش خط که در این چند جمله نوشتم جدید ترین برداشت باستان شناسان بین المللی می باشد. تاریخ خط و زبان در ايران، به دو دوره متمايز تقسیم می شوند، تولید فراوان کاغذ از قرن هشتم میلادی و قبل کاغذ، این دو دوره باهم تفاوت فراوان دارند. البته به اشتباه و با برداشت سیاسی این دو دوره را قبل و بعد از اسلام تقسیم کرده و نوشته اند.
پارسي باستان در سلسله هخامنشيان
زبان ايرانيان در سلسله هخامنشيان پارسي باستان يا فرس قديم ناميده مي شود، كه ريشه زبان فارسي كنوني است، كتيبه هاي شاهان هخامنشي و لوح هاي زرين و سيمين كه از آن روزگار باقيمانده است، به اين زبان نوشته شده اند. مجموع واژه هاي اصلي كتبيبه ها از چهارصد كلمه تجاوز نمي كند، و مطالب آن عبارت است از نام و شرح خاندان شاهان، تفصيل فتوحات، ستايش يزدان، نكوهش دروغ و ناپاكي، سفارش به راستي و نيكو كاري. اين كتيبه ها غالبا به چند زبان است، به زبان پارسي باستان، و زبان هاي آسوري، ايلامي، آرامي كه ملل دست نشانده هخامنشيان بوده اند، نگاشته شده است. مجموع كتيبه هاي هخامنشي بالغ بر چهل كتيبه است، مهمترين آنها در تخت جمشيد، همدان، شوش، نقش رستم، بيستون، الوند، وان، است. كتيبه بيستون از همه مفصل تر و مشتمل بر 420 سطر و هيجده هزار و نهصد كلمه مي باشد، و یک شرح تاریخ واقعی است، داريوش در اين كتيبه چگونگي فرو نشاندن شورش هاي داخلي، غلبه و تسلط بر كشور هاي خارجي، و حدود متصرفات خود را شرح مي دهد، و در پايان مجد و بزرگواري كشور ايران را آرزو مي كند.
خط ميخي
كتيبه هاي هخامنشي به خط ميخي است، که از ابتدای سلسله هخامنشیان که به ایلام معروف گردیده تکامل یافت. تين خط از چپ به راست نوشته مي شد، و داراي 36 حرف بود، و در كنده كاري و نوشتن روي سنگ و اجسام سخت به كار مي رفت. اولين خط ميخي كه به دست آمده از زمان آريار منه و آخرين آن از روزگار پادشاهي اردشير سوم است، و به سبب دشواري نگارش خط ميخي از دوران حکومت اشكانيان رو به زوال نهاد و به تدريج منسوخ گرديد. در خط ميخي و كتيبه هاي پنج كلمه به صورت پندار نگاري باقي مانده است، پندار نگاري بعد از مرحله تصوير نگاري در تاريخ خط است، در آن تصوير كم كم ساده شد و به صورت علامت و نشانه در آمده، و براي اسامي معني نيز علائمي ايجاد گرديد. علائم رياضي كه به صورت خط بين المللي در آمده از نمونه هاي پندارنگاري است.
(اورامزدا = اهورامزدا، خشايثيه = شاهنشاه، دهيو = كشور، بغا = خدا، بومي = بوم = سرزمين)
گذشته از سنگ نبشته ها ، سكه هاي هخامنشي و خطوط روي بعضي ظروف و سنگ ترازو ها و نگين هاي باقي مانده از آن دوره، همه به خط ميخي و زبان پارسي باستان مي باشد. براي شناختن زبان پارسي باستان چند جمله از بند اول كتيبه نقش رستم با زبان پارسي باستان نوشته مي شود:
(بغ وزر كه اورامزداهي ايمم بوميم اداهي اومام آسمانم اداهي مرتيم اداهي شياتيم ادامرتيهي )
ترجمه: خداي بزرگ است اهورا مزدا كه اين زمين را آفريد كه آن آسمان را آفريد كه شادي را براي مردم آفريد.
خط اوستايي
خط اوستايي بااحتمال زياد در زمان شاهنشاهی ساسانيان تنظيم شده است، در ضمن تدوين اوستا و كتابت آن متوجه شدند كه خط پهلوي براي نوشتن تلفظ صحيح اوستا رسا نيست. بنابر اين موبدان الفبايي از روي الفباي پهلوي بوجود آوردند كه بتوان تمام لغات و كلمات مقدس و قرائت صحيح اوستا را بوسيله آن نوشت. اين خط دين دبيره نام دارد كه امروزه به خط اوستايي يا دبيري دين نيز خوانده مي شود. اين خط كه از راست به چپ نوشته مي شود كامل ترين خطوط موجود عالم است. زيرا در الفباي اوستايي اولا اعراب جزء حروف است، ثانيا براي تمام صداها حروف و علامت خاص وجود دارد. الفباي اوستايي 44 حرف دارد و حرو متصل به يكديگر نيستند و جدا نوشته مي شوند. چون اعراب داخل حروف است خواندن و نوشتن بسيار ساده است. در تحلیلی خط اوستايي يكي از كاملترين خطوطي می باشد، كه تا كنون مورد استفاده واقع شده است.
خط و زبان پهلوي اشكانيان
زبان عمومی، تجاری و درباری در حکومت اشکانیان، پهلوي اشكاني بود، كه زبان پهلوي شمالي هم گویند، البته برای بررسی مفید از آن فقط چند كلمه بروي سكه ها باقي مانده است. در زبان های و لهجه هاي ارمني و آذربايجان و خراسان، پاره اي از واژه هاي پهلوي اشكاني ديده مي شود. اين زبان كه اصل آن از پارسي باستان است، به مرور زمان و در ادامه تاریخ اجتماعی ایران بزرگ تغيير پيدا كرد، و به گونه امروزی پارسي و زبان دري در آمد. وسعت ایران و قرار داشتن در مرکز قاره کهن، و بودن راه های بسیاری که فرهنگ ها را بیکدیگر نزدیک می کرد، و برخورد فرهنگی تولید واندیشه های نو پدید می آمد، کمک بزرگی در پیدایش خط و زبان بود.
ماني در سال 251 ميلادي به سن 45 سالگي ادعاي پيامبري كرد، و جهت تبليغ شاپور اول ساساني به دين خود كتاب شاپورگان را به زبان پهلوي اشكاني نگاشت، به تاریخ ورود نام های عربی به ایران مراجعه شود. قسمتي از آثاري كه اخيرا از مانويان در تورفان ايالتي از تركستان چين پيدا شده بنا به عقيده عده اي از محققين به خط و زبان پهلوي اشكاني مي باشد. رساله اي هم به زبان پهلوي اشكاني در دست است، به نام درخت آسوريك كه جمعي از محققين عقيده دارند كه اصل آن به زبان پهلوي اشكاني بوده و بعد به پهلوي ساساني در آمده است، اين كتاب در اصل منظوم بوده و اشعار 12 هجايي داشته، ولي اكنون اوزان ابيات به هم خورده و به نثر تبديل شده است. موضوع درخت آسوريك عبارتست از مناظره درخت خرما و بزبه عنوان نمونه چند سطر كتاب با ترجمه نقل مي شود:
درختي رست است تر او شتر و اسوريك، بنش خشك است، سرش هست تر، ورگش كنيا ماند، برش ماند انگور، شيرين بار آورد، مرتومان ويناي آن ام درختي بلند.
ترجمه: درختي رسته است آن طرف شهرستان آسوريك، بنش خشك است و سر او تر است، برگش به ني ماند و بارش به انگور. شيرين بار آورد. مردمان بيني من آن درخت بلندم.
خط پهلوي اشكاني كه با حروف جدا از هم و منقطع و از راست به چپ نوشته مي شده است، از خط آرامي اقتباس شده بود، خط آرامي را كلدانيان كه تابع ايران بودند در اين كشور رواج دادند. در زمان هخامنشيان اين خط مخصوص تحرير بود و خط ميخي براي كتيبه و كنده كاري به كار مي رفت، در حکومت اشكانيان خط پهلوي براي كتيبه و كنده كاري هر دو معمول شد. خط پهلوي داراي 25 حرف است، عيب بزرگ و اشكال اينست كه يك حرف گاهي چند صداي مختلف مي دهد. اخيرا سندي به زبان پهلوي اشكاني در اورمان كردستان كشف شده و آن عبارت از دو قباله زمين است كه در 120 ق.م، آن را به خط پهلوي اشكاني روي پوست آهو نوشته اند.
کلیک کنید: تاریخ ورود نام های عربی به ایران
زبان و خط در شاهنشاهی ساسانیان
زبان این دوره زبان پهلوی جنوبی بود، که تفاوت اندکی با پهلوی اشکانی داشت، و بین فرس قدیم و فارسی امروزی است، تا چند صده پیش در طبرستان یا مازندران به این زبان تکلم می کردند. تا یک قرن بعد از اسلام دفاتر مالیاتی و خطوط سکه ها به این زبان نوشته می شد. خط متداول پهلوی از خط آرامی گرفته شده بود، دو قسم تحریر داشت، یکی پازند که همانگونه که می نوشتند می خواندند، دیگری هزوراش آنطور که می نوشتند خوانده نمی شد، خطوط اوستایی و مانوی و سغدی در این دوره متداول بود.
با دقت در كلماتی كه هنوز در زبان پارسي به كار مي رود، مي توان به اختلاف ميان دو لهجه اشكاني و ساساني پي برد. مثلا گرسنه = گسنه كه به زبان پهلوي اشكاني است، در زبان پهلوي ساساني گشنه است. همچنين فرستك در پهلوي اشكاني، فرشتك در پهلوي ساساني و فرشته در زبان پارسي كنوني است. اصل زبان پهلوي جنوبي نيز از پارسي باستان است، و به جهت آنكه پاره اي از اصطلاحات ديني و لغات اوستايي در آن راه يافته و از حيث قواعد دستوري با پهلوي اشكاني مختصري تفاوت دارد، از اينرو آن را لهجه اي از لهجه هاي پهلوي مي شمارند. لازم به یاد آوریست امروزه، افراد مسن در روستا های ایران که به مدرسه نرفته اند، با این لحجه های مختلف باستانی گپ می زنند. از زبان پهلوي ساساني آثار متعددي باقي مانده است، كه قسمت عمده آن كتب ديني، اخلاقي، ادبي، داستان است. در شاهنشاهی ساسانيان اوستا جمع آوري شد و ترجمه و تفسيرهايي بر آن نوشته شد، و ترجمه و تفسير هايي بر آن به پهلوي نوشته اند و آن را زند گفته اند، شرحي كه بعد براي زند نوشته شد پازند نامیدند.
خط پهلوي ساساني از روي خط پهلوي اشكاني تنظيم گردیده بود، در كتيبه ها حروف آن مانند پهلوي اشكاني جدا از هم نوشته مي شد، البته در نامه و تحرير با هم تركيب مي شد. تعداد الفباي پهلوي از 18 تا 25 حرف است، زیرا كه در خط پهلوي يك حرف چند صداي مختلف دارد. دبيران دوره ساساني بعضي از لغات را به آرامي مي نوشتند، و هنگام خواندن پهلوي مي خواندند و آن را هُزوارٍٍِِش مي ناميدند، مثلا ملكان ملكا مي نوشتند، شاهنشاه مي خواندند، و يوم مي نوشتند و روز مي خواندند. زبان پهلوي از حيث قواعد دستوري و ريشه كلمات با زبان پارسي كنوني اختلاف جزيي دارد، الفباي پهلوي حروف صدا دار ندارد، و يك حرف صدا های مختلف مي دهد.
خط پهلوي در دوره ساسانيان معمول بوده، و تا حدود يك قرن بعد از دوره اول اسلام در ايران زمين رواج داشته و دفاتر ديواني به خط پهلوي نوشته مي شد، تا این كه خط عربي بی نقطه جانشين آن گرديد. البته مدتها جمعي از ايرانيان خصوصا موبدان زرتشتی و مانوی، از خط پهلوی ساسانی براي نامه نگاري و نوشته هاي ديني بهره می بردند، تا زمانی که برای خط عربی نقطه گذاشتند و آن را خط فارسی نامیدند. كتيبه هايي از دوره ساسانيان كشف شده كه مهمترين آن ها عبارتست از :
* 1 ـ كتيبه نقش رستم، نزديك تخت جمشيد از اردشير بابكان به سه زبان پهلوي اشكاني و ساساني و يوناني.
* 2 ـ كتيبه حاجي آباد، در سه فرسخي تخت جمشيد، ار شاپور اول ساساني كه به پهلوي ساساني و اشكاني نوشته شده است.
* 3 ـ كتيبه پايكوبي، بين قصر شيرين و سليمانيه در بخش غربی کردستان بزرگ ایران غربی، كتيبه بسيار مفصلي از نرسي است، که به خط پهلوي اشكاني و ساساني نوشته گردیده. در اين كتيبه نرسي بيان مي كند كه چگونه بهرام سوم را از تخت پايين آورده، و خود به سلطنت رسيده است. اين كتيبه راجع به حدود ايران در آن زمان اطلاعات جالبي مي دهد.
* 4ـ كتيبه هايي در طاق بستان و نقش رجب و تخت جمشيد و همچنين لوح ها و سكه ها و مهر هايي از دوره ساساني باقي است، كه به مرو از آنها در وبلاگ خواهم نوشت.
عکس ها در اینجا در ستون آرشیو موضوعی آن وب سمت چپ، بر روی نامی که می خواهید عکس های آنرا تماشا کنید، کلیک نمایید.
توجه: اگر وبلاگ، به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. نظرات و آگهی های خود را در بخش نظرات وبلاگ فصلی انوش راوید مانند اینجا بنویسید، تا به مدت یک فصل هزاران نفر آنرا ببینند. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی بردار از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحال من است.
انوش راوید Anoush Raavid
حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم مانند، سنت گریزی و دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار، و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ: جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران، http://www.ravid.blogfa.com