بند بازی در گیلان و مازندران
مرز های شمالی ایران
مسافرانی که به شما می روند و از جاده چالوس و تونل کندوان می گذارند، به خوبی متوجه تفاوت محیط و آب و هوای دو ناحیه از کشور می شوند، که در فاصله چند کیلومتری با رشته کوه های البرز از هم جدا شده اند. وقتی مسافر از تونل کندوان گذشت با هوای مه آلود و ابری دره چالوس در دامنه شمالی مواجه خواهد شد، نه آسمان آبی رنگ دیده می شود نه آفتاب با درخشش همیشگی ظاهر می گردد، مه و ابر موج می زند، حرکت می کند و گاهی از بالا به پایین سرازیر می شود و زمانی هم از پایین به بالا باز می گردد. هوای این بدنه البرز مرطوب است و باعث رستنی های زیادی شده است. ارتفاعات بیش از 2500 متر از سطح دریا را مراتع و چراگاه های ییلاقی پوشانیده است ولی با سرازیر شدن تدریجی از کندوان درختانی چند نظر مسافر را به خود معطوف می دارد. این حدود فوقانی و مرز اعلای جنگل های شمال است. به نسبتی که ارتفاعات کاسته می شود، ترکیب درختان و نحوه پراکندگی آنها تغییر می یابد و جامعه های مختلفی ظاهر می شود. این مقدمه ای بود برای دانستن دقیق مرزها سرزمین مان، واقعاً مهم و لازم است که هم میهنان فرهیخته و تحصیل کرده از مرزهای جغرافیایی و تاریخی و تاریخ اجتماعی سرزمین شان بدور از دروغ های دشمنان تاریخی ایران به خوبی بدانند.
مرز کنونی کشور ایران و جمهوری آذربایجان در قفقاز جنوبی، بر اساس قرار دارد گلستان و ترکمن چای است، جنگ اول روس و ایران در سال 1228 هـ ـ ق منجر به معاهده گلستان گردید، که به موجب آن ولایات گرجستان، داغستان، باکو، شیروان، شماخی، شکی، گنجه و قسمتی از مغان و طالش به روسها واگذار شد. در نتیجه جنگ دوم روس و ایران در سال 1243 هـ ـ ق قرار داد ترکمن چای بین دولتین روس و ایران منعقد گردید، و طبق این معاهده ولایات ایروان و نخجوان به اضافه بلاد مذکور در عهد نامه گلستان به روسها واگذار شد.
مرز های شمالی سه قسمت به شرح زیر تقسیم می شود:
* 1 ــ منطقه ای که در مغرب دریای خزر واقع شده و در حدود 770 کیلومتر از ملتقای رود قرسو تا مصب رودخانه آستارا طول آن است.
* 2 ــ منطقه ساحلی دریای خزر که از مصب رود آستارا شروع شده تا نواحی تازه آباد به طول 992 کیلومتر ممند است.
* 3 ــ منطقه ای که در مشرق دریای خزر قرار گرفته و طول آن 1179 کیلومتر است از تازه آباد شروع شده به ذولفقار که نقطه مرزی مشترک بین ایران و جمهوری افغانستان و جمهوری ترکمنستان است ختم می شود.
هزار سال پیش از میلاد مسیح یعنی قریب سه هزار سال پیش، سرزمین های پر جنگل کاسپیان و گلان ، سرزمینی که اکنون از غرب به شرق بخش جنوبی دریای خزر و گیلان و رویان و مازندران را تشکیل می دهد، در شمال خاک ماد قرار داشت. 700 سال پیش از میلاد مسیح، تقریباً 150 سال پیش از آغاز دولت هخامنشیان، بنا به منابع و قراین موجود، در مجاورت کرانه های دریای خزر یا همان دریای کاسپین و بخش سفلای دره امردوس (قزل اوزن، سفید رود) و نقاط شمالی تر آن پادشاهی های کوچک مستقل وجود داشته و قبایلی زندگی می کردند که بعد ها مولفان باستانی ایشان را از شرق به غرب به نام های گلها، کادوسیان، امردان، کاسپیان و غیره خوانده اند، به احتمالی اینان با کوتیان و کاسیان که در جنوب غربی دریای خزر از شمال به جنوب زندگی می کردند خویشی داشته اند گاهی تاریخ نویسان گذشته همه قبایل ساحل جنوبی دریای خزر را کاسپیان می نامیدند و در مشرق محل ایشان سرزمین پارت آپاورتن و قبایل تاپیر (تپور، طبر) و آناریاک و استاور و هیرکانی که در هیرکانیه، گرگان سکونت داشتند بوده است، البته این داده های تاریخی هنوز با دلایل باستان شناسی کامل تأیید نگردیده اند و لازم است درباره آنها توسط محققان جغرافی ـ تاریخ تحقیق نمود.
بند بازی در گیلان و مازندران
بند بازی با نام های مختلف، رسن بازی، دار بازی، ریسمان بازی، لافند بازی و غیره از زمان های نسبتاً دور در ایران و سرزمین های همجوار معمول بوده است. در کتاب ها و سفر نامه های تاریخی آمده، بند بازی و خیمه شب بازی و شعبده بازی و پهلوان بازی در ایران به خوبی و حرفه ای وجود دارد، و افراد ماهری به این شغل ها مشغول هستند. در یکی از این سفر نامه ها آمده است، عید قربان 1249 قمری مطابق 1833 میلادی در میدان ارک تهران نمایش پر شور و حالی آغاز شد، در یک آن از بالای صف نسقچی ها و یساولان در اطراف سکوی نمایش چندین تیر بلند چوبی افراشته گردید، و مابین آنها طناب هایی کشیده شده بود، که برخی محکم و برخی نا محکم بود، و در یک چشم بهم زدن دیدیم که روی آنها بند بازها نشسته و بعضی از آنها که چوب های موازنه در دست داشتند، با پاهای محتاط شروع به راه رفتن بر روی طنابها نمودند، بند باز های دیگر شروع به بالا رفتن از روی تیر ها نمودند، و نمایش دیدنی و لذت بخش ساعتها به خوبی اجرا شد.
در واقع بند بازی از گذشته ها بیشتر برای امور نظامی و آموزش های جنگی استفاده می شد، امروزه در یکان های نظامی تکاور یا رنجر این آموزش دیده می شود. در متن پهلوی خسرو کواتان و ریتک نیز، یکی از بازی ها نام برده شده، رسن بازی، دار بازی، بندک بازی، اندروای بازی است، و نیز سپر بازی، زین بازی، شمشیر بازی، چوب بازی و مانند آن ها هم آمده است، که اغلب به آموزش های نظامی مربوط می شدند، همچنین از وسایل و ابزار جنگی تشکیل شده اند. از طرفی در فرهنگها و دایرۀ المعارف های زبان های اروپایی نیز به کار برد نظامی بند بازی توجه عمده شده است. به هر حال در نمایش بند بازی می توان نشانه هایی از موارد مهمی دید، مانند: جنگل و درخت و میوه چینی، نشانه هایی از دریا نوردی با کشتی های بادبانی، تمرین های برای رزم و دژ گیری.
تا چند سال پیش بند بازی از نمایش های سنتی و بومی مناطق گیلان و مازندران بود، این هنر نمایشی را لافند بازی یا ریسمان باز می نامند. این بازی شامل پاره ای عملیات نمایش ورزشی که توسط بند باز به روی طناب انجام می گیرد و شیرین کاری ها و مسخرگی های شخص دیگری که شیطان یا یالانچی پهلوان نامیده می شد که در پایین طناب تقلید کارهای بند باز را در می آورد و نیز به نوعی مراقب عملیات خطر ناک بند باز می بوده. از آنجا که اهالی گیلان و مازندران علاقه ای به نشر و طبقه بندی تاریخ و ملیت خود بدور از دروغ های تاریخی نداشته و در این دوران تکنولوژی جغرافیای مهم تاریخی خود و تاریخ واقعی سرزمین شان را فراموش کرده اند، مطلبی از تاریخ و سابقه بند بازی در این دو استان سبز ایران سرفراز در اینترنت مطلبی نیست. از قدیمی ها شنیده ام معرف ترین بند باز این دو استان رستم نام داشته است، که تا لحظات آخر عمر خود به بند بازی و نمایش در شهر های مختلف این دو استان مشغول بود، پهلوان رستم 80 سال عمر کرد، در طول عمرش بارها برای نمایش به تهران و خارج دعوت شده بود و او با شعار های ملی و تاریخی با زبان محلی حماسه های تاریخی دو استان را زنده نگه می داشت. امید است جوانان پر شور و با ذوق این دو استان سبز زر بیش از پیش تاریخ و تاریخ اجتماعی سرزمین خود را به دور از دروغ های تاریخی، پویا و شکوفا در وبلاگ ها منتشر نمایند.
ترکیب گرو های بند بازی از لحاظ نقشها و تعداد افراد در مناطق مختلف گیلان و مازندران متفاوت بوده است، آنچه که در همه گرو ها وجود داشته یکی بند باز بود که پهلوان می گفتند، و دیگری یالانچی پهلوان بود شیطان یا شیطانک می گفتند. بعضی از گروه های بند باز، دهل زن و یا نقاره زن همراه داشتند، که نقره چی می نامیدند، سر ناچی فرد دیگر همراه گروه بوده است. گاهی گروه در جشنها و عروسی ها نمایش شب هم داشتند که به شب بازی معروف شده بود، و گروه تأتر و یا رو حوضی برای نمایش شب به آنها ملحق می گردید. معمولاً ریاست گروه به شکل عادی به حرفه ای ترین فرد سپرده می شد، کسی که بتواند کارهای مختلف را سازمان دهد.
در گذشته ها مردم گیلان و مازندران غیر از کار کشاورزی یک حرفه جانبی دیگر هم داشتند، فصلی و زمانی که کار کشاورزی کم بود به آن شغل مبادرت می ورزیدند، مشاغلی مانند، حمامی، سلمانی، قصابی، معامله گری، قهوه چی ، آهنگری، نجاری و غیره، که هم کمک مخارج زندگی آنها شود، و هم احتیاج محل خود را به نقاط دیگر کمتر کنند که مسئله مهمی بود، معمولاً افراد گروه بند باز هم شامل همین ترتیب می شدند، و در فصلی و زمانی که کار کشاورزی نداشتند، به شهر های مختلف جهت نمایش و کسب درآمد می رفتند. اغلب هنرمندان گروه با داشتن ذوق و استعداد شخصی، کار خود را آموخته و با دیگر اعضا هم داستان و هم کار می شدند.
بیشتر بند بازی در فصل تابستان از اوایل تیر تا آواخر مرداد و نیز روز های نوروز و سیزده فروردین برگزار می شد. در سالها پیش که رسم تیرماسیزه در گیلان و مازندران انجام می شد بند بازی معمول بود. در بازار های هفتگی پر رونق و رنگ و جنس این دو استان، بند بازی تماشاچیان زیادی به خود جلب می کرد. در اواخر دوره پهلوی از نمایش بند بازی در مراسم رسمی و دولتی هم بهره می گرفتند. سه عامل عمده در اجرای نمایش نقش داشته، حرمت روز ها و ماه های سوگواری مذهبی، زمان کار و فعالیت کشاورزی، شرایط جوی. دریافت دستمزد هم به دو صورت دریافت می شد، از طریق بستن قرار داد با صاحب مجلس، و دور زدن در میادین و بازارها. گروه برای جلب مردم در میادین و یا محل های نمایش با نقاره و فریاد و یا بلند گو و گاهی چاپ اعلامیه استفاده می برد، ولی در بازار ها ازدحام مردم وجود داشت.
وسایل نمایش شامل، حدود 20 متر طناب (ریسمان، لافند) از جنس کنف، که بصورت مخصوص در روستای کنف گوراب لاهیجان درست می شد. 4 عدد تیر چوبی با حدود 5 یا 6 متر طول که از چوب درختان جنگلی توسکا بود. لنگر که چوب 5 متری باریک از درخت جنگلی اربا بود، لباس های مناسب و با سلیقه افراد نمایش. وسایل جانبی نمایشی دیگری مانند، صندلی چوبی، سینی مسی بزرگ، تک چرخ و یا چیز های دیگر برای نمایش جالب تر بنا به سلیقه و توانایی ها استفاده می شد. گروه نوازنده بر حسب تعداد و ذوق متفاوت بود، معمولاً نقاره و دهل و سرنا بود. همانگونه که نوشتم امیدوارم جوانان با ذوق و با هوش ایرانی نسبت به جمع آوری اطلاعات تاریخی و تاریخ اجتماعی شهر و دیار خودشان اقدام کنند، و موضوعات مختلف مورد علاقه خود را به تحلیل و تعلیل بگیرند. چرا بند بازی امروزه اهمیت گذشته خود را ندارد و کسی علاقه به فراگیری این حرفه نشان نمی دهد؟
کلیک کنید: سردار جنگل
کلیک کنید: شهر های ایران
کلیک کنید: کوه های ایران
انوش راوید Anoush Ravid
حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم سنت گریزی و دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ انوش راوید بنام: جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران http://www.ravid.blogfa.com